دليل شيعه بر اينكه امام دوازدهم آنها هنوز زنده است چيست؟ در حاليكه در همان سردابي كه مدعياند غيبت صغري از آنجا شروع شده است از دنيا رفته است.
جواب اجمالي:
در پاسخ اين سؤال بيان ميشود كه: اصل مهدويت و انتظار مصلح جهاني مورد اتفاق تمام ملل و اديان و مذاهب ميباشد و هر ديني منتظر منجي ميباشد و دربارة حيات امام زمان ـ عجلالله تعاليفرجه الشريف ـ اين امر غير ممكن نميباشد ، زيرا در قرآن صريحاً افرادي از اولياءالله ذكر شدهاند كه داراي عمري طولاني بودهاند و اهل سنت هرگز در صحت اين روايات شك نميكنند به علاوه روايات زيادي نيز دلالت بر وجود امام عصر ـ عجل الله تعلي فرجه الشريف ـ دارد.واب
جواب تفصيلي:
يكي از مسائلي كه جزئيات آن مورد اختلاف شيعه و اهل سنت است مسئله مهدويت ميباشد. اين مسئله داراي ابعاد مختلفي ميباشد. مسائل مورد بحث در مهدويت عبادتند از: 1) اصل مهدويت و انتظار ظهور امام زمان ـ عجلالله تعالي فرجهالشريف ـ 2) امامت امام زمان(عج) درسن پنج سالگي و طـول عـمر امام زمان 3) فلـسفة عقيده شيـعه به وجـود امـام زمان(عج).
مسئله اول نه تنها مورد اتفاق شيعه و اهل سنت ميباشد بلكه تمام ملل و فرق و اديان منتظر ظهور مصلحي كل ميباشند تا در آخر الزمان بر اين عالم حكومت كند و بشريت را از ظلم رهايي بخشد. در زبور داود در اين باره ميخوانيم كه: « ... اما منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود هان بعد از اندكي شرير نخواهد بود...اما صالحان را خداوند تاييد ميكند... زيرا آنانكه از وي بركت يابند وارث زمين گردند.... و اما نسل شرير منقطع خواهد شد، صالحان وارث زمين خواهند بود و ... [1]».
در اين باب زبور داود از ظلم و ستم و شر، سخن به ميان آورده است و بيان شده كه شر و ستم از بين خواهد رفت و صالحان وارث زمين خواهند شد. قرآن مجيد نيز از اين واقعه از زبور خبر داده و فرموده است: «ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»[2] . (ما در زبور نوشتيم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.)
در اناجيل اربعه نيز آمدن «پسر انسان» خبر داده شده است و به مردم دستور انتظار داده شده است[3].
دراسلام نيز بر اساس آيات و روايات نبوي مردم بايد به انتظار روزي باشند كه شخصي از اهل بيت پيامبر(ص) و از فرزندان فاطمه ظهور كند و بساط ظلم و ستم را برچيند و جهان را پر از عدل و داد نمايد.
اين عقيده در اسلام امري مسلم و غير قابل انكار ميباشد. تا جايي كه محي الدين عربي حنفي در فتوحات مكيه جلد 3 باب 366 تحت عنوان «وزراء المهدي ـ عجلالله تعالي فرجهالشريف ـ » بحث مفصلي را مطرح كرده و حتي شمائل حضرت را توضيح داده و به نام مبارك او اشاره ميكند.
ابن حجر در كتاب «الصواعق المحرمة» در شرح حال ائمه دوازده گانه به تفصيل سخن گفته و بابي به نام «الايات التي وردت في ذريه فاطمة ـ عليها سلام ـ » و «الايات التي وردت في فضائل اهل البيت» منعقد كرده است و در رابطه با حضرت مهدي ـ عجلالله تعالي فرجهالشريف ـ آيات زيادي را مطرح كرده است.
در سنن ابن داود كه يكي از كتب صحاح اهل سنت است بابي در اين رابطه به نام «كتاب المهدي» موجود است. در ساير كتب و صحاح اهل سنت روايات زيادي در اين باره ذكر شده است. در اينجا تنها به نقل سه روايت اكتفا ميكنيم و اهل تحقيق را به كتب مفصله ارجاع ميدهيم:
1ـ در روايات نبوي در بسياري از كتب اهل سنت آمده است كه: «لاتقوم الساعة حتي يلي رجل من اهل بيتي يواطؤ اسمه اسمي»[4]. (قيامت بر پا نميشود مگر اينكه مردي از اهل بيت من كه نام او همانند نام من است (محمد است) زمام امور را در دست گيرد).
2ـ جابر بن سمره نقل ميكند كه : «قال النبي ـ صليالله عليه و آله ـ : يكون اثنا عشر اميراً كلهم من قريش»[5]. (بعد از من دوازده امير كه همگي از قريش ميباشند خواهند آمد).
3ـ رسول خدا ـ صليالله عليه و آله ـ فرمود كه: «المهدي من ولد فاطمه»[6].
اما مسئله دوم و سوم مورد اختلاف شيعه و اهل سنت قرار گرفته شده است. از اين دو مسئله، مسئله دوم بيشتر مورد نزاع و بحث قرار گرفته است. مسئلة دوم خود به دو بخش تقسيم ميشود.
الف: امامت حضرت مهدي(عج) در سن پنج سالگي ب: طول عمر آن حضرت.
چون شبهه در رابطه با طول عمر آنحضرت ميباشد در اين جا به طور اختصار به اين قسمت پرداخته ميشود.
در رابطه با اين مسئله ما از طريق قرآن و حقايق ديني سخن ميگوئيم، گر چه بر اهل فن پوشيده نميباشد اگر چه اين مطلب كه امام زمان(عج) در سرداب از دنيا رفته است نياز به دليل و برهان است ولي از آن جا كه فرض بر اين است كه طرف سخن و صاحب شبهه كساني هستند كه قرآن را پذيرفته و به حقانيت آن معتقدند، ميگوئيم نبايد براي شما عمر طولاني يك ولي از اولياء خدا ماية تعجب باشد، زيرا قرآن كريم دربارة افراد گوناگون عمرهاي طولاني ذكر كرده است. در رابطه با حضرت نوح ـ عليه السلام ـ ميخوانيم كه او تنها قبل از طوفان 950 سال در بين قومش بوده و پس از طوفان هم مدتي زنده بوده است. «فلبث فيهم الف سنة الا خمسين عاماً[7]» تا جايي كه در تاريخ عمر حضرت نوح ـ عليه السلام ـ را 2500 سال هم گفتهاند.
همچنين در رابطه با حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ وفتي يهوديان گفتند كه ما او را به دار آويختهايم، قرآن كريم نظر آنها را رد ميكند و ميفرمايد: «خداوند عيسي را به آسمان برده است» «و ما قتلوه يقيناً بل رفعه الله اليه[8]» (او يقيناً كشته نشده بلكه خدا او را به سوي خود بالا برده است). بنا براين طبق آيات فوق و روايات زيادي كه در اين باره از پيامبر اسلام ـ صليالله عليه و آله ـ وارد شده است حضرت نوح ـ عليه السلام ـ عمري طولاني داشته و حضرت مسيح نيز در حدود دو هزار سال است كه زنده است. پس چگونه نسبت به عمر امام زمان(عج) اين همه خدشه وارد ميشود و آن را بعيد فرض ميكنند؟ به علاوه در تاريخ معمّرين بسياري را نام بردهاند كه هر يك با اينكه بعضي ولي خدا نبودهاند عمرهاي طولاني داشتهاند. بالا تر از همه اينها، ما كه خدا را قادر مطلق ميدانيم چه بعدي دارد كه روي مصالحي خداوند ولي خود را در مدتي طولاني حفظ نمايد و او را دور از دسترس ديگران و غايب از ديد مردم نگه بدارد و از اين طريق بندگان خود را آزمايش نمايد.
به هر حال مهم اين است كه از نظر قرآن كريم عمر طولاني براي يك انسان ممكن است و تعجب اين است كه كساني كه به آيات فوق عقيده دارند به طول عمر امام عصر(عج) به شدت اعتراض ميكنند و آن را منكر ميدانند در حالي كه وقتي چيزي ممكن شد، فرقي بين مصاديق آن نميباشد.
عيسي مسيح ـ عليه السلام ـ زنده بماند يا مهدي موعود(عج) هر دو براي خدا ممكن است و مانعي ندارد.
«والسّلام»
«برای فرج و سلامتی حضرت مهدی (عج) صلوات.»
پی نوشت:
[1] . كتاب مقدس، كتاب مزامير داود، مزمور 37، آيه 9 به بعد.
[2] . سورة مباركه انبياء، آيه 105.
[3] . رجوع شود به: انجيل متي باب 24، آيات 40 و 45 ـ انجيل مقدس، باب 13، آيه 27 ـ انجيل لوقا، باب 13، آيات 37 تا 41 ـ انجيل يوحنا، باب 14 ـ آيه 30.
[4] . مسند احمد حنبل، ج1، ص 376، و سنن ابي داود، ج4، ص 106 و صحيح ترمذي، ج4، ص 505 و ... .
[5] . صحيخ نجاري، الجزء الرابع في كتاب الاحكام، ص 175، ط مصر، سنه 1355، و صحيح مسلم، كتاب الامارة، باب الناس تبع لقريش و الخلافه لقريش، ص 191، ج 2، چاپ مصر، سال 1348، صحيح ترمذي، ج 2، ص 45 و ... .
[6] . در بيشتر كتب اهل سنت از قبيل سنن ابي داود ج 4 و مستدرك حاكم جلد 4 در جاهاي مختلف ذكر شده است.ژ
[7] . عنكبوت آيه 14.
[8] . نساء آيه 158.