loading...
سرکان در انتظار فرج(عج)
abas بازدید : 15 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

بشارت پیامبر اكرم(ص) به تولد حضرت مهدی(عج):

پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) ظهور حضرت مهدى(عج) را در روایات گوناگونى خبر داده است و این احادیث را تنها راویان و محدثان شیعه نقل نكرده اند; بلكه، محدثان بزرگِ اهل سنت نیز، مانند ابوداوود و ترمذى، ابن ماجه، طبرانى، ابویعلى بزّاز، احمد بن حنبل، حاكم نیشابورى و دیگران احادیثِ آن حضرت را از طریق بسیارى از صحابه و تابعین در كتاب هاى خویش نقل كرده اند.حتى گروهى از دانشمندان اهل سنت به تواتر احادیث نبوى كه درباره حضرت مهدى(عج) آورده اند، اعتراف كرده اند; در نتیجه، خبر متواتر یقین آور است و كذب هم در آن راه ندارد. از جمله این دانشمندان: گنجى شافعى (متوفاى 658 هـ .ق) در كتاب «البیان فى اخبار صاحب الزمان»; ابن حجر عسقلانى (متوفاى 852 هـ .ق) در كتاب «فتح البارى»;مؤمن شبلنجى در كتاب «نورالابصار»;شیخ محمد صبّان در كتاب «اسعاف الراغبین»;شیخ منصور على ناصف در كتاب «التاج الجامع للاصول»و علامه شوكانى كتابى درباره تواتر اخبار امام زمان(عج) به نام «التوضیح فى تواتر ما جاء فى المنتظر و الدجال و المسیح» نوشته است و در این كتاب پس از نقل احادیثِ حضرت مهدى(عج)، گفته است: «همه احادیثى كه آوردیم، به حد تواتر مى رسد.» و در پایان، ابن ابى الحدید ادعا كرده است كه همه فرقه هاى اسلامى، اجماع و اتفاق دارند كه عمر دنیا پایان نمى پذیرد، مگر پس از ظهور مهدى.

 

به دنبال شهرت این روایات و مُسلم بودن این امر نزد مسلمانان، در همان قرن هاى نخست و پیش از تولد حضرت مهدى(عج) برخى ادعاى مهدویت كرده اند و تعداد فراوانى از مسلمانان نیز دور آنان جمع شده اند. و آن افراد دروغین را مهدى پنداشته اند و به مهدى بودن آنان ایمان آورده اند. اكنون براى نمونه برخى از احادیث نبوى را بشارت به تولد و ظهور امام زمان(عج) داداه است را بیان مى كنیم:
1-قال النبى(صلى الله علیه وآله): «اسمه كاسمى و اسم أبیه كاسم ابنى و هومن ولد بنتى یظهر الله الحق بهم و یخمد الباطل باسیافهم...;اسم او، مانند اسم من است و اسم پدرش، مانند اسم فرزندم است. او، از فرزندان دخترم است. خداوند، به دست آنان، حق را آشكار مى كند و با شمشیرهاى آنان، باطل را فرسوده مى كند...».
2- قال النبى(صلى الله علیه وآله): «لاتذهب الدنیا حتّى یقومَ بأمر أُمتّى رجل من ولدالحسین یملأها عدلا كما ملئت ظلماً و جوراً; دنیا به پایان نمى رسد، مگر این كه مردى از فرزندان حسین(علیه السلام) براى اصلاح امر امّت من، قیام كند و جهان را پر از عدل كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».
3-پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «المهدی من ولدى. اسمه اسمى و كنیته كنیتى أَشبه الناس بی خَلْقاً و خُلْقاً. تكون له غیبه و...;مهدى، از فرزندان من است. اسمش، اسم من و كنیه اش، كنیه ى من است. از حیث خلق و خوى و شكل و صورت، شبیه ترین مردم به من است. براى او غیبتى است...».
4- ابن عباس، از رسول خدا نقل مى كند كه آن حضرت فرمود: «جانشینان و اوصیاى من و حجّت هاى خداوند بر خلق، بعد از من، دوازده نفرند. اولشان برادرم و آخرشان فرزندم است.». گفته شد: «یا رسول الله! برادر تو كیست؟». فرمود: «على بن ابى طالب.». گفته شده: «فرزندت كیست؟». فرمود: «مهدى است كه جهان را پر از قسط و عدل مى كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شود. قسم به آن كه مرا مبعوث كرد! اگر از دنیا، فقط یك روز بماند، خداوند آن روز را طولانى كند تا این كه در آن روز، فرزندم مهدى ظهور كند و روح الله عیسى بن مریم نزول كند و پشت سر او نماز بگزارد. و زمین به نور پروردگار او روشن شود و حكومتش شرق و غرب را فراگیرد».
5- در صحیح ابن ماجه آمده است كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: مهدى از ما اهل بیت است. خداوند امر او را در یك شب اصلاح خواهد فرمود.
6- در صحیح ابى داوود آمده است كه على(علیه السلام)از قول رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اگر از روزگار باقى نمانده باشد، مگر یك روز، هر آینه خدا مردى از اهل بیتم را مى فرستد كه جهان را پر از عدل و داد كند; چنان كه، پر از ستم شده باشد.
7- ابن مسعود نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود:
اگر نمانده باشد از روزگار، مگر یك روز، هر آینه خدا آن روز را طولانى مى كند تا این كه، در آن روز مردى از امتم و از اهل بیتم را بفرستد كه اسمش همانند اسم من است و زمین را پر از عدل و داد كند; چنان كه، پر از ظلم و ستم شده باشد.
8- در صحیح ترمذى آمده است كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود:
مردى از اهل بیتم مى آید كه اسم او اسم من است.

و هم چنین آمده كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اگر از عمر دنیا جز یك روز نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانى مى كند كه مهدى در پى آید.

abas بازدید : 13 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

نیابت امام زمان (عج) نیابت یعنی جانشینی و نمایندگی و وكالت از طرف شخص یا اشخاص، به طوری كه در غیاب او كار و كارهایی به نایب و نماینده سپرده می‌شود و نماینده موظف به انجام كارهایی است كه بدو محول شده است. و از طرف شخصی كه نماینده اوست، باید به دقت و با احساس وظیفه به مسئولیتی كه به عهده او سپرده شده، آنها را انجام دهد. در غیر اینصورت از نظر شرع مسئول و جوابگوی قصور خود در انجام وظایف محول بوده و احتمال دارد از طرف موكل خود از این مسئولیت عزل شود و یا رأساً به سبب قصور در وظایف به خودی خود منعزل شود. نیابت احتمال دارد اختصاصی به وظیفه خاص و یا تمام وظایف موكل باشد. یعنی تمام اختیارات او را دارا باشد و احتمال دارد فرد خاص از طرف موكل نیابت داشته باشند یا با ذكر برخی از خصوصیات طبقه‌ای با داشتن این ویژگیها عهده‌دار وكالت شوند و از طرف خودشان یكی را به عنوان صاحب اختیار انتخاب كنند.
ریشه نیابت در اسلام به صدر اسلام و به زمان پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ برمی‌گردد كه آن حضرت گاهی برخی از صحابه را به نیابت از طرف خود مأمور انجام كارهای خود می‌نمود. مثلاً امیرالمؤمنین علی ـ علیه السّلام ـ را به نیابت از طرف خود به تبلیغ دین و ابلاغ احكام الهی به جایی می‌فرستاد یا او را در جای خود می‌گماشت در مدینه و خودش به غزوه می‌رفت.
این شكل از نیابت ازطرف امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ نیز انجام گرفته و امام حسن و امام حسین ـ علیهم السّلام ـ نیز بدین ترتیب نایب و نمایندگانی در نقاط مختلف و به شهرهای مختلف گسیل داشته‌اند، چنان كه امام زین العابدین نیز نایبی داشته، به هر شكل كه بود و تحت شرایط زمان و مكان و موقعیت سیاسی نیابت از طرف امام معصوم بوده است. چه اینكه امام معصوم و رهبر معصوم حاكم جامعه باشد و چه نباشد و چه در دوران اختناق شدید سیاسی و تحت شرایط سخت بوده باشند و چه در فضای باز سیاسی زندگی نموده و امامت داشته‌اند، در هر صورت نمایندگی از طرف رهبر اسلامی وجود داشته و از جمله اصول محوری شیعه بوده كه ضامن بقای تشیع و بسط و حفظ و انتقال افكار و اندیشه تشیع در طول تاریخ بوده است، پیشوایی و رهبری از جمله اصول مسلم اسلام است كه در طول تاریخ با ولایت و امامت و نیابت و وكالت در دو شكل خاص و عام صورت گرفته، و جامعه شیعه حتی یك لحظه بدون رهبر و پیشوا نبوده است. چنان كه سرپرستی برای یك خانواده در هر صورت و تحت هر شرایط لازم و یك امر ضروری عقلی و عرفی می‌باشد، وجود پیشوا و رهبر و نیابت خاص و یا عام نیز از ضروریات و اولیات یك مذهب می‌باشد، این ضرورت به این صورت از اولیات محسوب می‌شود كه حتی در جوامع بدوی و وحشی و قبیلگی اهلِ آن مجموعه، برای خود رئیس قبیله و قوم دارند و برایش جانشین انتخاب می‌كنند.
در جریان امامت، تمام ائمه نیابت داشته‌اند و نمایندگانی در نقاط مختلف برای هدایت شیعیان و حل مشكلات مذهبی و روحی آنها تا آغاز غیبت كبری نیابت خاصه جریان داشت. به طوری كه افراد خاص از طرف امامان معصوم مأمور به انجام وظایف محوله شرعی و اجتماعی در امور شیعیان بودند. نیابت این افراد احتمال داشت خاصه باشد از آن جهت كه كارهای مخصوص مثل دریافت سهم امام یا جواب دادن به مسائل شرعی به عهده آنها محول شده، یا نیابت عامه داشتند یعنی از طرف امام معصوم نمایندگی تمام امور شرعی را عهده‌دار بودند. نمایندگان امام عسگری ـ علیه السّلام ـ نیز در شهرهای مختلف شیعه نشین حضور داشتند و برخی از آنها نیابتشان استمرار داشت و این وظیفه و نقش نیابت را در دوره امام زمان نیز استمرار دادند. نواب خاص امام زمان ـ علیه السّلام ـ چهار نفر بودند و به ترتیب به انجام مأموریت خویش موظف بودند كه در طول غیبت صغری ایفای نقش می‌نمودند: 1. عثمان بن سعید عمری كه در زمان امام عسگری نیز نیابت و سفارت داشت. 2. محمد بن عثمان عمری كه هم نماینده امام عسكری بود و هم نماینده حضرت صاحب سلام الله علیه. 3. حسین بن روح نوبختی بعد از محمدبن عثمان نیابت خاصه را عهده‌دار گردید. 4. علی بن محمد سمری بعد از حسین بن روح نیابت خاصه را عهده‌دار شد.
او آخرین سفیر از سفرای امام عصر (عج) بود كه نیابت خاصه بعد از او منقطع شد. بدین ترتیب غیبت صغری خاتمه یافت و از فلسفه این دوره از غیبت می‌توان به ثبات عقیده شیعه به استمرار امامت اشاره كرد كه این دوره از غیبت بسیار ضروری بوده است چون اگر واقع نمی‌شد شیعه پراكنده می‌گشت و به فرقه‌های بسیاری منشعب می‌شد. و امامت فراموش می‌گردید امّا ایندوره از غیبت حضرت از حكمتهای الهی است كه با چهار نایب استمرار یافت.
دوران غیبت كبری: بعد از تثبیت عقاید شیعه در امامت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ دوره نیابت عامه آغاز شد و بنابر تصریح حضرت به یكی از نوابش درباره نیابت خود در دوره طولانی غیبت كبری: «و امّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیكم و انا حجه الله علیهم». تكلیف مردم مشخص گردید كه در حوادث و مسائل و رویدادها برای رهایی از حیرت و سرگردانی كه به امام معصوم دسترسی ندارند باید به راویان احادیث مراجعه كنند كه امام آنها را دلیل راه هدایت برای مردم منصوب می‌نماید و خودش نیز در دوره غیبت كبری به طور غیرآشكار از آنها حمایت نموده و عنایات ویژه‌اش شامل حال علمای شیعه می‌شود، بنابراین علمای شیعه با این توقیع شریف نیابت عامه را عهده‌دار شدند. علاوه بر بیان حضرت حجت روایات معتبر دیگری نیز وجود دارد كه دلالت بر نیابت عامه فقهاء در عصر غیبت كبری می‌نمایند. مانند روایت معتبره وارده از امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ كه از پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می‌كند: «اللهم الرحم خلفائی (ثلاث مرات) قیل: یا رسول الله و من خلفائك؟ قال الذین یأتون من بعدی، یروون حدیثی و سنتی و یعلمون الناس من بعدی». حضرت امام خمینی رضوان علیه تمام این روایات را در شأن فقها و مجتهدین شیعه صادق می‌داند كه نیابت عامه را در دوره غیبت كبری عهده‌دار هستند، چون هم از نظر عقل رها كردن دین و ترك و تعطیل احكام نقض غرض آفرینش و هدایت انسانهاست و در دوره عدم حضور امام معصوم تنها كسی كه مردم می‌توانند احكام شرعی خود را فراگیرند و در امور اجتماعی و شرعی به او مراجعه كنند، بعد از امام معصوم فقهاء و مجتهدین و علمای شیعه هستند و اینها به منزله نشانه‌های هدایت مردم هستند چون مردم برای حل مشكلات و رهایی از حیرت به آنها مراجعه می‌نمایند. لذا امام عصر (عج) از آنها به عنوان «دلیل و حجت» یاد می‌كند كه به معنای راهنمای كامل می‌باشد و هر كس در راه رشد و تعالی خود كافی است به حجت دست یابد، دیگر هیچگونه دغدغه نخواهد داشت.
آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منكم» نیز در اثبات ولایت عامّه فقها با تفسیر نمودن اولی الامر به ائمه نیابت فقهاء و علمای بزرگ شیعه را به اثبات می‌رساند و اكثر قائلین به اندیشه ولایت فقیه بدان استناد كرده‌اند، چون نیابت فقهای اسلام در طول ولایت پیامبر اكرم و بعد از ولایت ائمه و می‌توان از آن نیابت و وكالت عامه و خاصه را استنباط نمود. چون اطاعت از نائب مانند اطاعت از امام است. چنان كه درتوقیع شریف امام زمان ـ علیه السّلام ـ به برخی از نوابش این معنا به خوبی روشن شده است.
در دوره غیبت كبری عنایت خاص امام عصر (عج) به علمای شیعه و هدایت آنها در مسائل مختلفه و حل معضلات فقهی و اجتماعی و سیاسی آنها به خوبی بر نیابت علمای شیعه در این دوره دلالت می‌كند، چنان كه شیخ مفید و شیخ طوسی و مرحوم كلینی و شیخ صدوق و پدرش و علامه حلی و شهید ثانی و علامه بحر العلوم و مقدس اردبیلی و شیخ انصاری و... از انوار هدایت حضرتش بهره‌مند شده و مورد عنایت خاص آن حضرت واقع شده‌اند و تمام فقهای اسلامی تاكنون با پشتوانه و حمایت‌های آن حضرت به صورت خفی ولی كاملاً محسوس و ملموس موفق به اجرای احكام اسلام و یا احیاناً ایجاد تحولات عظیم اجتماعی و سیاسی به سود اسلام شده‌اند كه بر هیچ خرمندی پوشیده نیست.
علمای شیعه با الهام از هدایتها و توجهات معنوی آن حضرت و دعاهای مستمر و موثر آن حجت الهی در رهبری و پیشوایی مسلمانان در این مدت طولانی غیبت كبری كه اسلام با مخاطرات بسیار جدی روبرو بوده است كشتی هدایت و رهبری را در این دریای طوفانی و پرموج و پرتلاطم حفظ كرده‌اند و در ایفای نقش برجسته خویش جان‌نثاری نموده‌اند و زندگی خویش را وقف حفظ اسلام و هدایت مردم نموده‌اند. مصداق روشن اولی الامر در عصر غیبت به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان و فقهای اسلام فقهای شیعه هستند كه رهبری و پیشوایی آنها و جانشینی و نیابتشان از قرآن و سنّت اثبات می‌شود. امامت كه پیشوایی و رهبری جامعه همراه با حكومت است كه برای پیامبر ثابت شده است و یكی از شئون نبوی است برای جانشینان او نیز ثابت است. فقهاء در دوره غیبت در طول این امامت و پیشوایی قرار دارند و با نصوص و ادله از آیات و روایات این حق بر آنها مسلم است كه پیشوایی جامعه اسلامی برای آنها یك تكلیف الهی است و مجاز به شانه خالی كردن در برابر تكلیف نیستند. «الامامه ریاسه عامه فی اُمور الدین و الدنیا» این تعریف جامع امامت است و هیچ اختلافی در این تعریف از امامت وجود ندارد.
بنابراین «امامت و پیشوایی و مقتدایی دینی به طوری كه آنچه پیشوا می‌گوید و هر طور عمل می‌كند سند و حجت الهی تلقی می‌شود، نوعی ولایت است زیرا نوعی حق تسلط و تدبیرو تصرف در شئون مردم است». و حقیقاً علمای بزرگوار شیعه در طول تاریخ، طلایه‌داران پیشوایی و رهبری جامعه مسلمین و هدایت و سرپرستی آنها بوده و با بهره‌گیری وافر از منابع غنی قرآن و اهلبیت ـ علیهم السلام ـ و عنایات خاص حضرت ولی عصر (عج) امر نیابت آن حضرت را عهده‌دار بوده و اكنون نیز در دوره غیبت كبری این وظیفه خطیر را عهده‌دار هستند.

nime shaban yasgroup 26 تصاویر متحرک ولادت امام زمان (عج) و نیمه شعبان – سری سوم

 

nime shaban yasgroup 29 تصاویر متحرک ولادت امام زمان (عج) و نیمه شعبان – سری سوم

abas بازدید : 15 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

دوران كودكی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ

حضرت امام مهدی ـ علیه السّلام ـ در زمان حیات پدر:
از آن جا كه شروع غیبت صغرا را از هنگام تولّد حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به حساب می آورند ، بد نیست كه نظری گذرا به زندگانی حضرتش در زمان حیات پدر بزرگوارشان بیفكنیم.
واضح است كه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در سامراء و تحت سرپرستی پدرشان حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ ـ در حالی كه در طول زندگانیشان مشمول عنایات و عواطف پدر می‌بودند ـ زندگی می‌فرمودند.
در این مدّت، حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرزندشان را برای برخی از افراد مورد اعتماد شیعه ظاهر می‌فرمودند و حضرتش را به عنوان دوازدهمین امام و پیشوا و مهدی موعود منتظر به آنان معرفی می‌فرمودند
وقتی كه حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ را زهر خوراندند و آن حضرت لحظات پایانی حیات را می‌گذراندند ـ و اغیار و جاسوسان پس از اطمینان از تأثیر زهر در جسم ایشان منزل حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ را ترك كرده بودند ـ حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ نزد پدرشان حاضر گردیدند تا ایشان را در نوشیدن دارو كمك نماید و ظرفی را كه در دست گرفته و می‌خواستند بنوشند نگه دارند؛ زهر فوق‌العاده قوی بود و رعشه‌ای در دو دست مبارك حضرتش حادث گردیده بود كه حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ نمی‌توانستند ظرف دارو را بنوشند؛ چرا كه ظرف به دندانهایشان می‌خورد.
این ملاقات آخرین دیدار و آخرین عهد بود. حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ پس از آن دنیا را بدرود گفتند و پاك فرزند عزیزشان را در تندباد روزگار و در معرض حوادث و مسائل زندگی یتیم گذاردند؛ در پناه محافظت همیشگی خدا و حمایت حق كه هرگز از بین نمی‌رود.
دسته اوّل:
در اینجا به برخی از روایات که دوران کودکی امام مهدی(عج) را نقل نموده اند اشاره میکنیم:
1. بانوی بزرگوار حضرت«حكیمه» عمه حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ كه در هنگام تولد حضرت مهدی ـ علیه الصلاه و السلام ـ حاضر بود و پس از آن ماجرا نیز چندین بار حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ را زیارت نمود.
2. نسیم، كنیز حضرت عسكری ـ علیه السّلام ـ ، او می‌گوید: یك شب (به روایتی ده شب) پس از تولد حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ بر ایشان وارد شدم. درمحضرشان عطسه كردم. به من فرمود: «یَرْحَمُكِ الله» من از این سخن شادمان گردیدم. سپس به من فرمودند: آیا بشارتی در مورد عطسه به تو بدهم؟ عرض كردم: آری ای مولای من. فرمودند: «عطسه » تا سه روز انسان را از مرگ در امان می‌دارد.»
3. جماعتی از یاران حضرت عسکری ـ علیه السّلام ـ . از ابوغانم خادم روایت شده است كه گفت:امام عسکری ـ علیه السّلام ـ را فرزندی به دنیا آمد كه وی را «محمّد » نامیدند. آن حضرت فرزندشان را در روز سوم به یاران خویش نمایاندند و فرمودند:«این صاحب شما پس از من است و خلیفه من بر شما. او همان قائمی است كه به انتظار او گردن می‌كشند و هنگامی كه زمین از جور و ظلم آكنده گردد ظهور كرده آن را از عدل و داد پر خواهد ساخت. »
4. تقریباً ‌چهل مرد حضرتش را زیارت نمودند؛ آن هنگام كه پدرش حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ وی را به آنان نشان داده فرمودند: « این، امام شما پس از من است و خلیفه من بر شما.»
5. شیخ بزرگوار«احمد‌بن‌اسحاق‌قمی اشعری». وی می‌گوید:
«بر حضرت ابومحمد حسن‌بن‌علی ـ علیهماالسّلام ـ وارد شدم. در نظر داشتم از ایشان راجع به جانشینشان سؤال كنم. حضرتش ـ بدون آن كه من سؤالی كرده باشم ـ ابتدا به سخن كرده فرمودند: ای احمد‌بن‌اسحاق! خدای تبارك و تعالی از زمانی كه حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ را خلق فرمود، زمین را از حجتی كه از سوی خود بر مردم معین می‌كند، خالی نگذارده است و تا روز قیامت نیز خالی نخواهد گذارد. به وسیله او بلا را از اهل زمین دفع می‌نماید و به واسطه او باران را فرو می‌فرستد و به سبب او بركات زمین را خارج می‌گرداند.»
سؤال كردم: ای پسر پیامبر، امام و خلیفه پس از شما كیست؟
حضرت به سرعت برخاسته به اندرون رفتند سپس بیرون آمدند؛ در حالی كه كودكی را كه چهره‌اش مانند ماه شب چهارده و سنش در حدود3 سال بود بر دوش گرفته بودند. پس به من فرمودند:«ای احمد‌بن‌اسحاق، اگر نزد خدا و حجّت‌های او گرامی نمی‌بودی، این فرزندم را به تو نشان نمی‌دادم. او هم نام رسول خدا و هم كنیه اوست. وی همان كسی است كه زمین را از عدل و داد پر می‌كند؛ همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.
ای احمد‌بن‌اسحاق، مَثَل او در این امت مثل خضر است و ذوالقرنین. سوگند به خدا كه آن چنان غیبتی خواهد داشت كه در آن غیبت، هیچ كس از هلاكت نجات نیابد؛ مگر آن كس كه خدای عزّوجلّ وی را در اعتقاد به امامت او ثابت دارد و به دعاكردن برای تعجیل در فرجش توفیق دهد.»
عرض كردم: مولای من، آیا نشانه‌ای هست ك قلب من با آن آرامش یابد؟ در این هنگام كودك شروع به سخن گفتن به زبان عربیِ‌فصیح نمود و فرمود:«من بازمانده خدا در زمین اویم و انتقام گیرنده از دشمنان او؛ بعد از این دیگر از من اثری مجوی، ای احمد‌بن‌اسحاق.»

احمد‌بن‌اسحاق گوید: خوشحال و شادمان برگشتم، وقتی فردا شد مجدّداً‌به محضر حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ شتافتم و به ایشان عرض كردم: ای فرزند رسول خدا، شادمانی من به خاطر منّتی كه بر من نهادید، زیاد گردید. اما سنت جاریه‌ای كه در او از خضر و ذوالقرنین است، چیست؟
فرمودند:«طولانی شدن غیبت، ای احمد.»
عرض كردم: ای فرزند رسول خدا، آیا غیبت وی به طول خواهد انجامید؟
فرمودند:«آری، سوگند به پروردگارم؛ تا آن جا كه بیشتر معتقدان به وی از اعتقاد به او برمی‌گردند و هیچ كس(بر این امر) باقی نمی‌ماند مگر آن كس كه خدای تعالی از او بر ولایت ما پیمان گرفته و در قلبش ایمان را ثبت نموده و وی را به روحی از سوی خود تأیید فرموده باشد. ای احمد‌بن‌اسحاق، این امری از امور خداست وسرّی از اسرار او و غیبی از علم غیب خدا؛ آن چه را به تو دادم بگیر و از شكركنندگان باش تا در بالاترین درجات بهشت با ما باشی.»

6. یعقوب‌بن‌منقوش. او می‌گوید:«بر حضرت ابومحمد حسن‌بن‌علی ـ علیهماالسّلام ـ داخل شدم. بر سكویی در منزل نشسته بودند و سمت راستشان اطاقی بود كه پرده‌ای آن را پوشانده بود. از ایشان سؤال كردم:
ای آقای من، چه كس صاحب این امر خواهدبود؟ فرمود:«پرده را بردار.»
پرده را برداشتم. كودكی را دیدم كه قامتش پنج وجب بود و به نظر می‌رسید كه حدوداً هشت یا ده ساله باشد. پیشانی‌‌ای گشاده، صورتی سفید، چشمانی درخشنده داشت. ستبر دست و خمیده‌ زانو بود. خالی بر گونه راستش و موهایی برآمده در جلوی سرش دیده می‌شد. آن كودك آمد و بر روی پای حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ نشست.
حضرت عسكری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«این، صاحب شماست.» آنگاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ برخاستند كه بروند. حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«فرزندم، تا زمانی معین شده به داخل برو.» آن حضرت وارد اتاق گردید و من مشغول نظاره او بودم.
سپس حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ فرمودند:«ای یعقوب، بنگر چه كسی در داخل اتاق است؟ من داخل شدم ولی كسی را ندیدم.»

abas بازدید : 21 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

ولادت حضرت مهدی(عج):

علما و محدثین امامیه، از جمله علامه مجلسی، شیخ مفید،شیخ صدوق (ره) و... اتفاق بر آن دارند كه حضرت مهدی (عج) در نیمه شعبان سال 255 در سامرا چشم به جهان گشود. واز آنجا كه مسئله ولادت امام مهدی (عج) از منظرشیعه امامیه مشهور است تنها به صورت اجمالی به ذكر برخی از ادله ولادت ان حضرت می پردازیم :
الف : اخبار پیامبر اكرم (ص) وامامان معصوم (ع) ازتولد فرزندی برای امام حسن عسكری (ع) كه پس از به دنیا آمدن، از دیدگان پنهان گشته وبعد از ظهور جهان را پر از قسط وعدل خواهد نمود كه مجموع این اخبار بیش از هزارحدیث است كه در كتب روایی معتبر شیعه ازجمله الكافی ،الغیبه ،كمال الدین و...آمده است.
ب: سال ولادت امام زمان ـ علیه السلام ـ بنابر نقل اكثر مورّخین مُعتبر و و محدّثین شیعه و غیر شیعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق. می‌باشد،و سال شهادت امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ سال 260 ه ـ .ق. می‌باشد

 بنا‌بر تصریح علمای بزرگ امامیّه مانند شیخ مفید، آن حضرت در سال شهادت پدر بزرگوارش پنج ساله بود: «وكان عمره عند وفاه ابیه خمس سنین اتاه الله تعالی فیها الحكمه كما اتاها یحی صبیاً و جعله اماماً فی حال الطفولیه . . .». این قول مشهور و دقیق بین علمای شیعه و تمام شیعیان است، بنابراین امام دوازدهم ـ علیه السلام ـ پنج سال در كنار پدر بزرگوارش و در سایه پدر مهربانش زندگی نموده است و این زندگی و حتی تولد حضرتش به نوعی در خفاء و پنهانی بوده است، علّت اختفاء مربوط به اوضاع سیاسی و اجتماعی معاصر امام عسكری ـ علیه السلام ـ و حتی ائمه پیش از او بوده است به لحاظ امنیت جانی چنان‌كه ولادت برخی از انبیای الهی در خفا و استتار بوده است، شرایط سیاسی حاكم بر عصر امام به علت تدابیـر سخت نظامی خلفای عباسی كه دشمن سرسخت ائمّه بوده‌اند اقتضاء می‌نمود، كه شیعیان در تقیّه كامل و اختفاء فعّالیت‌های مذهبی خود را انجام دهند و ارتباط با ائمه برای شیعیان بسیار سخت انجام می‌گرفت، تنها وكلای شیعه در این دوره با زحمات عدیده امكان ارتباط با ائمه را داشتند، مخصوصاً دوره امام عسكری ـ علیه السلام ـ سخت‌ترین دوران سیاسی و اجتماعی برای شیعه محسوب می‌شود. این امام عزیز اكثر دوران خویش را در پادگآنهای نظامی به سر برد و بخشی از عمر شریفش را نیز كاملاً تحت مراقبت وكنترل شدید نیروها و جاسوسان امنیتی خلفای جائر و ستم پیشه عباسی بوده است و وظیفه سنگین الهی، امامت را انجام می‌داد با توجّه به این اوضاع فشار و خفقان سیاسی است كه امام زمان ـ علیه السلام ـ در كودكی برای خیلی از مردم ناشناخته بود و فقط خصیّصین از بزرگان شیعه و نزدیكان أئمه و صحابی بزرگ به زیارت حضرت توفیق یافته و او را دیده‌اند و تعداد این افراد به حدّی است كه یقین آور است علاوه بر این كه این رؤیت‌كنندگان خودشان از فقها و از اصحاب بزرگ و كاملاً مورد اطمینان و تأیید ائمه بوده‌اند كه در یقین و اطمینان كامل به كلام آنها جای هیچ شبهه و شكی را باقی نمی‌گذارد. اسامی این افراد در كتاب‌های حدیثی و تاریخی علمای بزرگ شیعه و سنّی آمده است و بسیاری از این افراد خودشان به محضر امام زمان ـ علیه السلام ـ در زمان امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ رسیده‌اند با توجّه به این‌كه در مدّت پنج سال امام عسكری ـ علیه السلام ـ با خواص از شیعیان ارتباط مستمر داشت یا از طریق وكلای مخصوص در نواحی مختلف سرزمین اسلامی یا ارتباط مستقیم كه در این فرصت‌ها امام سعی می‌نمود جانشین خود را به شیعیان معرفی كند و آنها را از تحیر و سر درگمی نجات دهد همان طوری كه ائمه قبل از او علاوه بر تصریح پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه وآله ـ بنام ائمه، شخصاً و عیناً او را به شیعیان معرفی می‌كرده‌اند تا هیچ كس به دروغ مدّعی مقام امامت نشود كه منجر به انحراف شیعه از مسیر حق گردد لذا در سیره تمام ائمه ما می‌بینیم كه آنها علاوه بر معرفی جانشین خود از آخرین امام معصوم نیز با القاب و اسم خاص آن حضرت به تصریح سخن گفته‌اند و او را به مردم با علائم مخصوص و منحصر به‌فرد معرفی نموده‌اند.
با این اهتمام به مقام امامت، امام عسكری ـ علیه السلام ـ هم خبر از ولادت و غیبتش داده و او را شخصاً از دوران نوزادی و تولّد او را با طرق مختلف از جمله فرستادن «عقیقه»، به تمام شیعیان از ولادت آن حضرت خبر داده و او را به بزرگان شیعه نشان داده و در زمان خود شناسانده‌اند تا حجّت بر آنها تمام شده است. در اینجا بترتیب از منابع معتبر و مختلف به تبیین برخی از افرادی كه بـه حضور حضرت صاحب الامر (عج) در زمان پدر بزرگوارش مشرّف شده‌اند می‌پردازیم:
1. محمد بن عثمان العمری همراه چهل نفر از شیعیان آن حضرت را در كودكی دیده‌اند كه امام عسكری ـ علیه السلام ـ به آنها فرموده است «هذا امامكم من بعدی و خلیفتی علیكم اطیعوه».

2. كرخی به نقل از ابو هارون كه از شیعیان بوده است نقل می‌كند كه صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ را دیدم صورتش مانند ماه شب چهاردهم نور می‌داد.
3. یعقوب بن منقوش هم به نقل از شیخ صدوق (ره) در كمال الدین از جمله كسانی است كه حضرت را دیده است. شیخ صدوق از بزرگان شیعه است كه كتاب‌های گرا‌ن‌سنگی را در علوم مختلف از خود برجای گذاشته است كه دارای اعتبار ویژه‌ای در پیش فُقهای شیعه هستند از جمله كتاب‌های بسیار معتبر او كتاب «كمال الدین و اتمام النعمه» است كه آن‌ را درباره امام عصر ـ علیه السلام ـ نگاشته و تفصیلاً مباحث مختلفی را حول محور مهدویت طرح نموده و تمام شبهات وارده بر این جریان را در آن جواب داده است كه بسیار قابل توجّه و مناسب است لذا هیچ شبهه‌ای در كتاب و نویسنده آن وجود ندارد و از جهاتی، از جمله نزدیكی دوران حیاط صدوق به دوران غیبت صغری از نقاط قوت این كتاب است و ممتاز بودن و برخورداری نویسنده از فضائل نفسانی از موارد دیگر امتیازات این كتاب شریف است كه قابل توجّه می‌باشد. در حقیقت این كتاب جواب شبهاتی است كه درباره مسئله مهدویت و وجود امام عصر (عج) در عصر صدوق بر شیعه وارد شده و صدوق (رض) قاطعانه به آنها پاسخ مستند و مستدل داده است از جمله كتابهای معتبر شیعه كه به این مسئله «رویت امام در حیات پدرش» پرداخته، كتاب ارشاد شیخ مفید است (336-413)، به نقل از ارشاد محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ كه از نوادگان امام هفتم بود در عراق امام زمان را در كودكی و در حیات پدرش دیده است، حمزه بن موسی بن جعفر به نقل از حكیمه خاتون عمه امام عسكری ـ علیه السلام ـ كه از جمله روایات بسیار معتبر است او را دیده در حیات پدرش دیده است، این روایت كه حكیمه خاتون حضرت را دیده است در بسیاری از كتاب‌های مربوط به موضوع مهدویت كراراً آمده است كه حتّی شب ولادت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ آن بانوی مكرّم در خانه امام عسكری ـ علیه السلام ـ حاضر بوده و افطار را در كنار برادرزاده‌اش بوده و شاهد ولادت آن حضرت بوده است، و او را مكرراً دیده و چشمانش با دیدارش روشن گردیده است «رزقنا الله و ایاكم رؤیته» بنابر این اگر رویت كنندگان حضرت را در یك جمع بندی قرار دهیم می‌توانیم چنین نتیجه بگیریم كه سه گروه حضرت را دیده‌اند :
1. اهل بیت آن حضرت: مانند حكیمه خاتون عمه امام عسكری ـ علیه السلام ـ و خادمان خانه امام عسكری ـ علیه السلام ـ در ردیف اولین كسانی بوده‌اند كه امام را زیارت كرده‌اند الف. ظریف (ابونصر) خادم دودمان امام عسكری ـ علیه السلام ـ  ب. ابوسعید غانم خادم دیگر امام عسكری ـ علیه السلام ـ نقل كرده است كه امام زمان ـ علیه السلام ـ در گهواره بود كه به محضرش شرف یاب شدم . . . به من فرمود: «انا خاتم الاوصیاء و بی یدفع الله عن اهلی و شیعتی».
ج. «و روی محمد بن یعقوب رفعه عن نسیم الخادم و خادم ابی محمد ـ علیه السلام ـ . . .» وارد شدم به حضور امام زمان ـ علیه السلام ـ بعد از این‌كه ده شب از ولادتش می‌گذشت، در این حال عطسه نمودم به من فرمود: «یرحمك الله. . . ». فقال «الا ابشرك فی العطاس، هو امان من الموت ثلاته ایام».
2. گروه دوم كه از دیدار امام در حیات پدرش مسرور شده‌اند از نواب حضرتش بودند، عثمان بن سعید عمروی چنانكه قبلاً نیز گفته شد.
3. گروه سوم از زیارت كنندگان حضرت در عهد امام عسكری ـ علیه السلام ـ اصحاب خاص و شیعیان نامدار حضرت بوده‌اند كه به برخی از آنها اشاره كردیم و بسیاری از بزرگان شیعه از جمله علمای شهر قم و شیعیان خاص امام عسكری ـ علیه السلام ـ به زیارت حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ در زمان حیات پدرشان رسیده‌اند.
چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج)
شیخ طوسی در كتاب غیبت و علمای دیگر روایت كرده‌اند و صدوق در كتاب كمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسی بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی بن جعفر ـ علیهما السلام ـ از حضرت حكیمه خاتون دختر والا مقام امام محمد تقی ـ علیه السلام ـ كه از بانوان با عظمت و شخصیّت و فضیلت خاندان رسالت است، حدیث كرده است، حكیمه فرمود: امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ فرستاد (فردی را) نزد من كه عمه امشب در نزد ما افطار كن كه شب نیمه‌ شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است.

abas بازدید : 24 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

آشنایی اجمالی با امام زمان(عج)

حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ دوازدهمین پیشوای معصوم, بنابر نظریه مشهور, سحرگاهان پانزدهم شعبان سال 255 (هـ . ق) در سامراء متولد شد.
او هم نام پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ( محمد ) و هم كنیه آن حضرت یعنی ابوالقاسم است.
از جمله لقب های او, حجت, قائم, خلف صالح, صاحب الزمان و بقیه الله به شمار می آید اما مشهورترین آن ها مهدی ـ علیه السلام ـ است.
پدر بزرگوارش, حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ و مادر گرامیش نرجس خاتون است كه او را «سوسن», «ریحانه» و «صقیل» نیز نامیده اند.
امام زمان ـ علیه السلام ـ زمانی تولد یافت كه عباسیان حاكم بر سامراء و بغداد, زندگی امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ را كنترل كرده و برای یافتن آخرین حجت الهی و نابودی او سخت می كوشیدند از این رو تولد آن حضرت, بسیار مخفیانه و معجزه آسا صورت گرفت. البته برخی وكلای امام عسكری ـ علیه السلام ـ و شیعیان و خدمتگزاران مطمئنش, از این تولد آگاهی داشتند. مانند محمد بن عثمان عمری, محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ حكیمه خاتون دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ ابو علی بن مطهر, عمرو اهوازی و ابو نصر طریف.
آری! یازدهیمن پیشوای معصوم ـ علیه السلام ـ در فرصت های مناسب, فرزند و جانشین خود را به دیگران می نمایاند و به آنان معرفیش می كرد. چنان كه وقتی محمد بن عثمان عمری با چهل نفر دیگر از شیعیان به حضور امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ شرفیاب شدند, آن حضرت, مهدی ـ علیه السلام ـ را به آنان نشان داد و فرمود: این, پس از من, امام شما و جانشین من بین شما است. با وجود این, حضرت حجت ـ علیه السلام ـ پس از ولادتش همچنان پنهان می زیست تا آن كه امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ در سال 260 (هـ . ق) یعنی 28 سالگی با دسیسه معتمد عباسی, مسموم و شهید شد و حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ به امامت رسید.
ابوالأدیان می گوید: من از خدمتگزاران امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ بودم و نامه های او را به مناطق مختلف می بردم. روزی آن حضرت به من نامه هایی داد و فرمود: این ها را به «مدائن» ببر, تا پانزده روز در سامراء نخواهی بود, پس از آن وقتی برگردی خواهی یافت كه ناله و شیون از خانه من بلند است و جسدم را در محل غسل گذاشته اند.
گفتم: سرورم! اگر چنین شود, چه كسی پس از شما امام است؟ فرمود: هر كس بر جنازه ام نماز بخواند. گفتم: نشانه دیگری ذكر بفرمایید! فرمود: هر كس از آن چه میان همیان است خبر دهد. ابهت امام ـ علیه السلام ـ آن چنان بود كه دیگر نتوانستم از او بپرسم مقصودشان از این نشانه چیست.
نامه های آن حضرت را به «مدائن» بردم و پاسخشان را گرفتم. پس از پانزده روز وقتی به سامراء وارد شدم به خانه امام ـ علیه السلام ـ آمدم, ناگاه صدای ناله و شیون از آن جا شنیدم و دیدم برادرش جعفر (كذاب) كنارخانه نشسته است و برخی شیعیان, رحلت امام ـ علیه السلام ـ را به او تسلیت و به امامت رسیدش را تبریك می گویند. از این موضوع در شگفت شدم زیرا من با چشمانم دیده بودم جعفر, شراب می خورد, قمار بازی می كرد و اهل تار و طنبور بود به هر حال من نیز جلو رفتم و رحلت برادرش را به او تسلیت و پیشوائیش را تبریك گفتم اما او چیزی از من نپرسید. ناگاه «عقید» خادم حضرت عسكری ـ علیه السلام ـ حاضر شد و به جعفر گفت: جنازه برادرتان را كفن كردند بیایید بر آن نماز بگذارید. جعفر, همراه برخی شیعیان وارد خانه شدند جسد پاك امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ, میان تابوتی در حیات خانه بود. جعفر پیش رفت تا بر جنازه مطهر امام ـ علیه السلام ـ نماز بخواند. وقتی خواست تكبیر بگوید ناگاه كودك گندم گون و سیاه موی كه دندان های پیشینش قدری از هم فاصله داشت, ظاهر شد, جعفر را كنار زد و گفت: عمو! كنا برو! من باید بر پدرم نماز بخوانم, او با چهره ای درهم كشیده كنار رفت و آن كودك بر پیكر پاك امام ـ علیه السلام ـ نماز خواند و او را در خانه اش, جوار قبر امام هادی ـ علیه السلام ـ دفن فرمود.
ابو الأدیان در ادامه می گوید: آن كودك به من رو زد و گفت: ای مرد بصری! پاسخ نامه هایی را كه همراهت است بده! آن ها را به او دادم و با خود گفتم: اینها (اقامه نماز بر جسد پاك امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ و در خواست پاسخ نامه ها) دو نشانه امامت اوست و منتظر ماندم تا نشانه دیگر یعنی خبر دادن از آن چه میان همیان است را نیز بیابم.
نزد جعفر آمدم, دیدم داد می كشد و فریاد می كند. شخصی به نام «حاجظ وشاء» به جعفر گفت: آن كودك چه كسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده ام و نمی شناسم. در این اوضاع, گروهی از قمی ها آمدند وقتی دانستند, یازدهمین امام معصوم ـ علیه السلام ـ رحلت فرموده است. پرسیدند جانشین او كیست؟ برخی گفتند: جانشین او جعفر است, آنان به او سلام كردند و تسلیت و تهنیت گفتند از او پرسیدند: ما نامه ها و پول هایی آورده ایم بفرمایید: نامه را چه كسانی نوشته اند و پول ها چقدر است؟ جعفر, از پاسخ درماند و برآشفته حال برخاست و گفت: اینان علم غیب از ما می خواهند! ناگاه خادمی از خانه بیرون آمد و به قمی ها گفت: نامه ها از فلان كس و فلان كس است و در همیان نیز هزار دینار وجود دارد كه ده تای آن ها را زراندود كرده اند. آن مردم وقتی پاسخ پرسش هایشان را صحیح و دقیق یافتند, گفتند: نامه ها و همیان پول را به تو می دهیم تا به آن كسی كه تو را برای گفتن آن ها فرستاده است (یعنی حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ ) تحویل دهی! زیرا او امام ما است.
غیبت صغری و كبری
حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ پس از ولادتش دو بار غایب شد كه آن ها را غیبت صغری و غیبت كبری گویند.
غیبت صغرای ولی عصر ـ علیه السلام ـ با به شهادت رسیدن امام حسن عسكری در سال 260 (هـ . ق) آغاز شد و تا سال 329 (هـ . ق) ادامه یافت.
امام زمان ـ علیه السلام ـ در دوران غیبت صغری توسط چهار نفر از نایبان خاصش كه به نواب اربعه یعنی نایبان چهارگانه معروفتند با مردم ارتباط داشت و به امور آنان رسیدگی می كرد. این چهار نفر عبارت بودند از:
1. عثمان بن سعید عمری
2. ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری
3. ابوالقاسم حسین بن روح
4. ابو الحسن علی بن محمد سمری
مهم ترین تحول و رخ داد دوره نیابت «ابو الحسن علی بن محمد سمری» نوشتن توقیعی از جانب حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ به او بود كه در آن فرموده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای علی بن محمد سمری! خداوند در فقدان تو به برادرانت پاداش بزرگی عطا فرماید, تو تا شش روز دیگر رحلت می كنی, كارهایت را سامان ده و هیچ كس را به جانشینی خود سفارش نكن اكنون زمان غیبت كبری فرا رسیده است و ظهور من فقط با اجازه خدا خواهد بود آن هم از مدتی طولانی صورت می گیرد كه در آن مردم, بسیار سخت دلند و سرزمین پر از بیدادگری است كسانی, نزد شیعیان ما ادعا می كنند كه مرا می بینند. هر كس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی چنین ادعایی بكند, دروغگویی بیش نیست.
جانشینان امام زمان در غیبت كبری
در غیبت كبری, فقیهان با تقوا, عادل و مدیر و مدبر نایبان عام و جانشینان امام مهدی ـ علیه السلام ـ بین مردم به شمار می آیند و مرجعیت دینی و رهبری آنان را بر عهده دارند و چنان كه خود آن حضرت نیز در حدیثی بر این نكته تصریح فرمودند:
وجود امام زمان ـ علیه السلام ـ در این عصر بسان خورشید پشت ابر است یعنی پنهان بودن او موجب نمی شود به عالم هستی سود نرساند بلكه آن حضرت حتی در پس پرده غیبت امام زمین و موجب بركت برای اهل آن است.
ملاقات با امام زمان در غیبت كبری: این موضوع, كار ممكنی است هر چند ادعای ملاقات با آن حضرت را از هر كس نمی توان پذیرفت اما در این عصر به اذن خداوند بزرگ و توجهات امام زمان ـ علیه السلام ـ كسانی به حضور آن حضرت شرفیاب شده اند

 البته ارتباط با حضرت ولی عصر از راه های دیگر برای عموم مردم ممكن است این كار را می توان از طریق قرائت دعاهایی مانند دعای ندبه, عهد و ... انجام داد زیارت اماكن منسوب به امام زمان ـ علیه السلام ـ راه دیگری برای ارتباط با او است مانند مسجد سهله, مسجد اعظم كوفه و سرداب مقدس در عراق و مسجد حضرت صاحب الزمان معروف به مسجد جمكران قم در ایران.
طولانی بودن عمر حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ
عمر مبارك آن حضرت در غیبت كبری بسیار طولانی است و این موضوع عقلاً محال نیست و به لحاظ علمی نیز ممكن به شمار می آید علاوه بر این افراد بسیاری در امتداد تاریخ زندگی بشر عمر طولانی داشته اند مانند حضرت نوح كه امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره او می فرماید: نوح 2300 سال زندگی كرد, 850 سال پیش از آن كه به پیامبری برانگیخته شود و 950 سال میان قومش به هدایت آنان پرداخت و 500 سال هم پس از آن كه كشتی اش به خشكی نشست و آب در زمین فرو رفت آن گاه شهر ها را ساخت و فرزندانش در شهر ها ساكن شدند از دیگر كسانی كه عمر طولانی داشته اند مانند: حضرت سلیمان بن داود 712 سال, شداد بن عامر 900 سال و ...

هنگام ظهور حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ
وقت ظهور امام مهدی ـ علیه السلام ـ دقیقاً مشخص نیست, پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرماید: كسانی كه وقت ظهور را معین می كنند دروغ می گویند

abas بازدید : 25 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم


شرایط زمان تولد امام زمان (علیه السلام) شرایط عادى نبود، زیرا طبق روایات منقول از پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) مهدى آل محمد (علیه السلام)ـ آن که ستمگران را نابود و زمین را پر از عدل و داد مى کند ـ فرزند امام حسن عسکرى (علیه السلام) است. از این رو دستگاه خلافت عباسى امام حسن عسکرى (علیه السلام) را در شهر سامرا تحت نظر داشت، و منتظر بود تا اگر فرزندى از ایشان به دنیا آید، او را بکشد، همان گونه که فرعون، در کمین بود تا اگر حضرت موسى (علیه السلام) به دنیا آید، او را به قتل برساند. در این شرایط خفقان و غیر عادى، حضرت مهدى (علیه السلام) مخفیانه به دنیا آمدند.

جریان تولد حضرت را حکیمه خاتون، دختر امام جواد (علیه السلام) و عمه ى امام حسن عسکرى (علیه السلام) این گونه بازگو کرده است:

«ابو محمد امام حسن عسکرى (علیه السلام)شخصى را دنبال من فرستاد که امشب ـ شب نیمه ى شعبان ـ براى افطار نزد ما بیا، زیرا خداوند امشب حجتش را آشکار مى کند. پرسیدم این مولود از چه کسى است؟ حضرت فرمود: از نرجس خاتون. عرض کردم: من در نرجس خاتون آثار باردارى نمى بینم حضرت فرمود: موضوع همین است که گفتم.

من در حالى که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود: بانوى من حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و خانواده ام هستى. او از سخن من تعجب کرد و ناراحت شد و فرمود: این چه سخنى است؟ گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندى عطا مى کند که سرور و آقاى دنیا و آخرت خواهد شد. نرجس خاتون از این سخن من خجالت کشید.

بعد از افطار و نماز عشا به بستر رفتم. چون پاسى از نیمه ى شب گذشت، برخاستم و نماز شب را به جا آوردم، بعداز تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم; دیدم فجر اول طلوع کرده و نرجس در خواب است. در این حال، به ذهنم خطور کرد که چرا حجت خدا آشکار نشد؟! نزدیک بود شکى در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) از اتاق مجاور صدا زدند: اى عمه! شتاب مکن که موعود نزدیک است. من مشغول خواندن سوره «الم سجده» و «یس» شدم. در این هنگام ناگهان نرجس خاتون با ناراحتى از خواب بیدار شد. من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جارى کردم. امام حسن عسکرى (علیه السلام) فرمود: سوره ى قدر را برایش بخوان. آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم: حالت چطور است؟ گفت: آنچه مولایت فرموده بود ظاهر شد. من دوباره سوره ى قدر را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره ى قدر را خواند که من ترسیدم. در این هنگام پرده ى نورى میان من و او کشیده شد، ناگاه متوجه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روى نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامى که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) صدا زدند: عمه! فرزندم را نزد من بیاور. وقتى نوزاد را نزد حضرت بردم، وى را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگو! پس آن طفل گفت: «اشهد انّ لا اله الا الله و اشهد انّ محمداً رسول الله» پس از آن به امامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و سایر امامان معصوم (علیهم السلام) شهادت داد و چون به نام خود رسید فرمود: «اللهم انجزلى وعدى و اتمم لى امرى و ثبت و طأتى واملاء الارض بى عدلا و قسطاً» «پروردگارا! وعده ى مرا قطعى گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله ى من از عدل و داد پر کن.»

در روایت دیگرى آمده است: چون حضرت مهدى (علیه السلام) متولّد شد، نورى از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر مى آمدند و بال هاى خود را بر سر و روى و بدن آن حضرت مى مالیدند و پرواز مى کردند. پس امام حسن عسکرى (علیه السلام) مرا آواز داد که اى عمه! فرزند را برگیر و نزد من بیاور، چون برگرفتم، او را ختنه کرده و ناف بریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع راستش نوشته شده بود: «جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً»



بحارالانوار، ج 51، ص 19، منتهى الامال، ج 2، ص 285، غیبت شیخ طوسى ص 141.

abas بازدید : 25 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

مهم‌ترین پایگاه شیعیان شیفته و عاشقان دل سوخته‌ی حضرت بقیّه الله، اروحنا فداه، مسجد مقدس جمكران، در شش كیلومتری شهر مذهبی قم است. مطابق آمار، همه ساله، بیش از دوازده میلیون عاشق دل باخته، ‌از سرتاسر میهن اسلامی و جهان، در این پایگاه معنوی، ‌گرد می‌آیند، نماز تحیّت مسجد و نماز حضرت صاحب الزّمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ ، را در این مكان مقدس به جای می‌آورند، با امام غایب از ابصار و حاضر در امصار و ناظر بر كردار، ‌رازِ دل می‌گویند، استغاثه می‌كنند، ندای «یابن الحسن!» سر می‌دهند، از مشكلات مادّی و معنوی خود سخن می‌گویند، با دلی خون بار، از طولانی شدن دوران غیبت، شكوه‌ها می‌كنند.
آنان كه از شناخت عمیق‌تری برخوردارند، به هنگام تشرف به این پایگاه ملكوتی، همه‌ی حوائج شخصی خود را فراموش می‌كنند و همه‌ی مشكلات دست و پاگیر زندگی را به فراموشی می‌سپارند و تنها «ظهور سراسر سرور منجی بشر، ‌امام ثانی عشر، حضرت ولی عصر، روحی و أرواح العالمین فداه، را مسئلت می‌كنند؛ زیرا، اگر این حاجت برآورده شود، دیگر مشكلی نخواهد ماند، ‌و اگر این حاجت روا نشود، ‌حلّ دیگر مشكلات، مشكل اساسی را حل نخواهد كرد.
***
مسجد مقدّس جمكران، روز هفدهم رمضان 373 هجری به فرمان حضرت بقیه‌ الله، أرواحنا فداه، در كنار روستای جمكران تأسیس شد. تاریخچه‌ی آن ـ به طوری كه در این نوشتار به تفصیل آمده ـ به دست شیخ صدوق (متوفای 381 هجری) در كتاب مونس الحزین بیان گردیده و كیفیت نماز تحیّت و نماز استغاثه به حضرت بقیه الله، أرواحنا فداه، در ضمن آن آمده است.
آن چه مسلّم است، این است كه این مسجد بیش از یك هزار سال پیش به فرمان حضرت بقیه الله، أرواحنا فداه، در بیداری، ـ نه در خواب ـ تأسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلی‌گاه حضرت صاحب الزمان ـ علیه السّلام ـ بوده است.
علامه‌ی بزرگوار، میرزا حسین نوری، (متوفّای 1320 هجری) در كتاب ارزشمند نجم ثاقب‌ ـ كه به فرمان میرزای بزرگ، آن را تألیف كرد و میرزای شیرازی، ‌در تقریط خود، از آن ستایش فراوان كرد و نوشت: برای تصحیح عقیده‌ی خود،‌به این كتاب‌ مراجعه كنند تا از لمعانِ انوار هدایت‌اش، به سر منزل یقین و ایمان برسند. ـ تاریخچه‌ی تأسیس مسجد مقدس جمكران به شرح زیر آورده است.
شیخ فاضل، حسن بن محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در كتاب تاریخ قم از كتابِ مونس الحزین فی معرفه الحقّ و الیقین ـ از تألیفات شیخ صدوق ـ بنای مسجد جمكران را به این عبارت نقل كرده است:
شیخ عفیف صالح حسن بن مُثله‌ی جمكرانی می‌گوید:
شب سه‌شنبه، هفدهم ماه مبارك رمضان 393 هجری، در سرایِ خود خفته بودم كه جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار كردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان، صلوات الله علیه، را اجابت كن كه ترا می‌خواند.»
حسن بن مثله می‌گوید: «من، برخاستم و آماده شدم». چون به درِ سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام كردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه كه اكنون مسجد (جمكران) است، آوردند.»
چون نیك نگاه كردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیكو بر آن تخت گسترده و بالش‌های نیكو نهاده و جوانی سی‌ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تكیه كرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، كتابی در دست گرفته، بر آن جوان می‌خواند.
بیش از شصت مرد كه برخی جامه‌ی سفید و برخی جامه‌ی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز می‌خواندند.
آن پیرمرد كه حضرت خضر ـ علیه السّلام ـ بود، مرا نشاند و حضرت امام ـ علیه السّلام ـ مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به حسن بن مسلم بگو: «تو، چند سال است كه این زمین را عمارت می‌كنی و ما خراب می‌كنیم. پنج سال زراعت كردی و امسال دیگر باره شروع كردی، ‌عمارت می‌كنی. رخصت نیست كه تو دیگر در این زمین زراعت كنی،‌باید هر چه از این زمین منفعت برده‌ای، برگردانی تا رد این موضع مسجد بنا كنند.»
به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین‌های دیرگ برگزیده و شریف كرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق كرده‌ای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشده‌ای! اگر از این كار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیه‌ای كه گمان نمی‌بری بر تو فرو می‌ریزد.»
حسن بن مثله عرض كرد: «سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمی‌پذیرند.»
امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «تو برو رسالت خود را انجام بده. ما، در اینجا، علامتی می‌گذاریم كه گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سیّد ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق به ناحیه‌ی اردهال كه ملك ما است، ‌بیاورد، و مسجد را تمام كند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف كردیم كه هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد كنند.
مردم را بگو تا به این موضع رغبت كنند و عزیز بدارند و چهار ركعت نماز در این جا بگذارند: دو ركعت تحیّت مسجد، در هر ركعتی، یك بار «سوره‌ی حمد» و هفت بار سوره‌ی «قل هو الله احد» (بخوانند) و تسبیح ركوع و سجود را، هفت بار بگویند.
و دو ركعت نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق كه در (هنگام خواندن سوره‌ی) حمد چون به «إیّاك نعبد و إیّاك نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن، فاتحه را تا آخر بخوانند. ركعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند. تسبیح ركوع و سجود را نیز هفت بار بگویند. هنگامی كه نماز تمام شد، تهلیل (یعنی، لا إله إلاّ الله) بگویند و تسبیح فاطمه‌ی زهرا ـ علیها السّلام ـ را بگویند. آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار صلوات بر پیغمبر و آل‌اش، صلوات الله علیهم، بفرستند.»
و این نقل، از لفظ مبارك امام ـ علیه السّلام ـ است كه فرمود:
فَمَنْ صَلاّهُما، فَكَاَنَما صَلّی فِى الْبَیْتِ الْعَتیقِ؛ هر كس، این دو ركعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در خانه‌ی كعبه آن را خوانده است.
حسن بن مثله می‌گوید: «در دل خود گفتم كه تو این جا را یك زمین عادی خیال می‌كنی، اینجا مسجد حضرت صاحب الزمان ـ علیه السّلام ـ است.»
پس آن حضرت به من اشاره كردند كه برو!
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا كردند و فرمودند: «در گلّه‌ی جعفر كاشانی ـ چوپان ـ بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پول‌اش را دادند، با پول آنان خریداری كن، و گرنه پول‌اش را خودت پرداخت كن. فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع ذبح كن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارك رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و كسانی كه مرض صعب العلاج دارند، انفاق كن كه حق تعالی همه را شفا دهد.
آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یك به اندازه‌ی یك درهم، در دو طرف آن است كه سه نشان در یك طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است.»
آنگاه به راه افتادم. یك بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت كن.»
حسن بن مثله می‌گوید: «من، به خانه رفتم و همه‌ی شب را در اندیشه بودم تا صبح طلوع كرد. نماز صبح خواندم و به نزد علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم.
همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم. پس او گفت: «به خدا سوگند كه نشان و علامتی كه امام ـ علیه السّلام ـ فرموده بود، این جا نهاده است و آن،‌این كه حدود مسجد، با میخ‌ها و زنجیز‌ها مشخّص شده است.»
آنگاه به نزد سیّد ابوالحسن الرّضا رفتیم. چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند:
«شما از جمكران هستید؟» گفتیم: «آری». پس گفتند: «از اوّل بامداد، سیّد ابوالحسن در انتظار شما است.»
پس وارد شدم و سلام گفتم. جواب نیكو داد و بسیار احترام كرد و مرا در جای نیكو نشانید. پیش از آن كه من سخن بگویم، او سخن آغاز كرد و گفت: «ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم. شخصی در عالم رؤیا به من گفت:
«شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، ‌از جمكران پیش تو خواهد آمد. آن چه بگوید، اعتماد كن و گفتارش را تصدیق كن كه سخن او، سخن ما است. هرگز، سخن او را ردّ نكن.» از خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل كرد. سیّد ابوالحسن، دستور داد بر اسب‌ها زین نهادند. سوار شدند. به سوی دِه (جمكران) رهسپار گردیدند.
چون به نزدیك دِه رسیدند، ‌جعفر شبان را دیدند كه گله‌اش را در كنار راه به چرا آورده بود. حسن بن مثله، به میان گلّه رفت.آن بز كه از پشت سرِ گلّه می‌آمد، به سویش دوید. حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت كند كه جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گلّه‌ی من نبود، جز امروز كه در میان گلّه آن را دیدم و هر چند خواستم كه آن را بگیرم، میسر نشد.»
پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.
سیّد ابوالحسن الرّضا به آن محلّ معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار كرد و منافع زمین را از او گرفت.

abas بازدید : 25 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

 




















 






جاده های جمکرانی


 به ناله در آمده اند


 و آفرینش یکصدا تو را می خوانند که ما را دریاب...






خوشا روزی که مهدی باز گردد

اناالمهدی طنین انداز گردد

به حق مادرش زهرای اطهر

 به حق فرق اکبر، حلق اصغر

خداوندا ظهورش دیر گردید

بسی عاشق دراین ره پیرگردید

مهیاکن تواسباب ظهورش

منورکن توگیتی را زنورش

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج




abas بازدید : 17 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)



مولایم !

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و

حنجره ام تو را فریاد می زند،تو که تجلی عشقی


قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی

کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم

تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی





مولایم !

بی تو دفتر دلمان پُر است از مشق های انتظار و 

من با دلم می خواهم آن روز که می آیی

زیبا ترین مدال ایثار را
تقدیم نگاه تو کنم .

تو طلیعه نوری، برگی از قرآن ،فرشته ای والاتر از

فرشتگان مقرب الهی که جایگاهش را زمین خدا نهاده اند

یوسف دیگر که اگر یوسف را تنها زلیخایی عاشق بود،

تو را دنیایی مشتاقند.

abas بازدید : 431 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

 

غروب جمعه گذشت و نیامدی... باشد!

نخواه این‌که جهانم پر از بدی باشد

امام زمان (عج)

خـودت حسـاب بکـن، احـتـمـال آمـدنـــت

بـرای جـمـعـه‌ی بعـدی چه درصدی باشد؟!

کجاست قطعیّت جمـعه‌ای که مـی‌آیـی؟

چــقـدر بـایــد بـا جــمعه « شایدی » باشد؟

دوباره هـفتـه‌ی زجـرآوری شـروع شــده

بــر ایــن عــذاب نــبـاید که سرحدی باشد؟

نـبـــایـد آیــــا در جـاده‌هــــای آمــدنـــــت

نـشـانی از « تو » و از « آمدن » ردی باشد؟

کجاست جمعه‌ی سبزی که صبح آن مثلِ

هــمـان کـه حـرفـش را بـا دلـم زدی باشد؟

کجاست جمعه سبزی که بشـکـفد در آن

گلی که عطر و شمیم‌اش «محمّدی» باشد؟

 

abas بازدید : 20 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

نه چنان است که خلقى چشم انتظار ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و عملى گشتن وعده هاى الهى به دست او باشند ولى او خود بى خبر از این همه اشتیاق، رها از هر دغدغه اى، گوشه آسایشى براى خویش گزیده و نسبت به درد و رنج و شکنجه شیعه و یارانش بى تفاوت و بى احساس، روزگار غیبت را سپرى سازد!

 

 

امام زمان(عج)

او علاوه بر آنکه از اوضاع و احوال منتظرانش آگاه است.(1) و در مراعات حال آنان کوتاهى نمى کند و یادشان را از خاطر نمى برد(2)، خود نیز در حالت انتظار به سر مى برد.

او چشم انتظار اذن خداست(3)، تا از پرده غیبت بدر آید و خورشید جمال خویش را بى هیچ حجابى به جهانیانِ در ظلمت نشسته بنمایاند.

او چشم انتظار فرمان پروردگار است(4) تا با سلاح عقل و علم و عطوفت ـ و نه با شمشیر فقط ـ همه دلها را مسخّر خویش گرداند و همه سرزمینها را به زیر سلطه دین و عدالت در آورد.

او چشم انتظار آسایش دوستان و موالیان خداست.(5) تا در سایه حکومت توحیدى او از رنج انتظار بیاسایند و از فتنه هاى دوران غیبت رهایى یابند و با استمداد از علم و عدالت او قلّه هاى کمال را یکى پس از دیگرى در نوردند.

او چشم انتظار فرمان پروردگار است تا با سلاح عقل و علم و عطوفت ـ و نه با شمشیر فقط ـ همه دلها را مسخّر خویش گرداند و همه سرزمینها را به زیر سلطه دین و عدالت در آورد

همین چشم انتظارى هاى امام زمان(علیه السلام)است که نیمه شب ها خواب را از چشمان مبارکش مى گیرد و اشک سوزانش را برگونه هاى مقدّسش جارى مى سازد و ناله و ندبه اش را باعث مى گردد.

(اللّهمَّ طال الانتظار، و شَمُتَ بنا الفجّار، وصَعُبَ علینا الانتصار.) (6)

(بار خدایا ! انتظار طولانى شد و مورد نکوهش کافران قرار گرفتیم و یارى نمودن ما یکدیگر را، مشکل گردید.)

 

پی نوشت ها:

(1) (انّا یحیط علمنا بأنبائکم ولایعزُبَ عنّا شىٌ من اخبارکم) . (بحار، ج 53، ص 175)

(2) مدرک پیشین.

(3) خدایا بر مهدى(علیه السلام) درود فرست که قیام کننده به امر تو و نهان شده در میان خلق تو و منتظران اذن توست (والمنتظر لاذنک) ، بحار، ج 99، ص 102.

(4) (اللّهم صلّ على ولیک المنتظر أمرَکَ) خدایا بر ولیّت که منتظر فرمان توست درود فرست (بحار، ج91، ص 17).

(5) خداوندا بر ولیّت امام زمان(علیه السلام) که منتظر فرج و آسایش اولیاى توست درود فرست (مدرک پیشین).

(6) بحارالأنوار، ج 102، ص 103.

abas بازدید : 15 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)
ظهور

 

پس از ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اتفاقاتی می‌افتد، برخی می‌گویند: حضرت علی علیه السلام بر می‌گردند و حکومت می‌نمایند؟

بدیهی است اتفاقاتی که پس از ظهور منجی بشریت در جهان رخ خواهد داد قابل شمارش نمی‌باشد. انقلاب اسلامی در ایران، به رغم آن که نه تنها جهانی نیست، بلکه به هیچ وجه قابل مقایسه با ظهور حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمی‌باشد (بلکه إن شاء الله گامی در زمینه‌سازی است)، تمامی معادلات سیاسی جهان را دگرگون نمود و امروزه موج بیداری اسلامی در تمامی کشورهای اسلامی و موج اسلامگرایی [به رغم تشدید اسلام‌هراسی] در اروپا و آمریکا نیز رو به گسترش است.

ظهور با حکومت، دو مقوله‌ی متفاوت است. ظهور آغاز یک قیام جهانی است و حکومت به انجام رسیدن آن و استقرار یک نظام سیاسی و حکومتی می‌باشد. لذا طبعاً در آغاز ظهور و مدت‌ها پس از آن جنگ و درگیری شدید کفار و مشرکین از یک سو و گرایش فوج فوج مردم جهان از سوی دیگر ادامه خواهد داشت، تا آن که بالاخره با شکست کامل دشمنان و گرایش اکثریت مردم جهان، حکومت جهانی حضرت مهدی سلام الله علیه برپا شده و استقرار خواهد یافت.

پس از حکومت:

بی‌تردید، پس از استقرار حکومت اسلامی ایشان، سایه شوم سلطه‌ی مستکبران از سر بشریت کنار می‌رود، مکاتب مبتنی بر فرضیه و نظریه، جای‌شان را به حکمت عقل و وحی می‌دهند، نور ایمان و هدایت می‌درخشد، ظلم و تبعیض برچیده می‌شود و انسان فرصت و امکان می‌یابد تا تمامی استعدادهای خود را به ظهور و کمال برساند و به فرمایش حضرت علی علیه‌السلام، عقل‌های مدفون شده (دفائن العقول)، بیرون آمده و راه رشد را روشن می‌کنند.

جامع‌ترین توصیف از شرایط و اوضاع حاکم بر جامعه‌ی بشری در دوران حکومت ایشان، همان توصیفی است که در کلام وحی به عنوان وعده‌ی الهی آمده است.

ظهور با حکومت، دو مقوله‌ی متفاوت است. ظهور آغاز یک قیام جهانی است و حکومت به انجام رسیدن آن و استقرار یک نظام سیاسی و حکومتی می‌باشد. لذا طبعاً در آغاز ظهور و مدت‌ها پس از آن جنگ و درگیری شدید کفار و مشرکین از یک سو و گرایش فوج فوج مردم جهان از سوی دیگر ادامه خواهد داشت، تا آن که بالاخره با شکست کامل دشمنان و گرایش اکثریت مردم جهان، حکومت جهانی حضرت مهدی سلام الله علیه برپا شده و استقرار خواهد یافت

بر اساس این وعده - که مۆمنین و اهل عمل صالح داده شده است -به جای مستکبران، مستضعفان حاکمان زمین خواهند شد و دقت شود که منظور از «مستضعفان»، صرفاً فقرا نمی‌باشند، بلکه ضعیف نگاه ‌داشته شدگان است. انسان‌های برتری که حکومت بر خلق و مدیریت جامعه حق آنان بوده است. دین اسلام که خداوند متعال فرمود: «وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا - و اسلام را براى شما [به عنوان] آیینى برگزیدم (رضایتم در این دین است)» در دنیا گسترانیده و حاکم خواهد شد – مبانی و علل ناامنی نابود خواهد شد و سلطه‌ی شرک رخت بر خواهید کشید ... .

« وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِكُونَ بی‏ شَیْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ (نور / 55) »


abas بازدید : 23 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

چه منظور قتل و كشتن خود شیطان باشد و چه بلاتأثیر ماندن تلاش های شیطان باشد، نتیجه یكی خواهد بود و ‌آن عبارت است از عدم نقش‌آفرینی و كارایی شیطان در گمراهی مردم در عصر حاكمیت مطلق دین خدا و دولت كریمة حضرت مهدی(عج) به گونه‌ای كه در آن عصر، اطاعت و بندگی در سراسر جامعه توحیدی آن عصر نمود دارد «یعبدوننی لایشكرون بی‌شیئاً»

 


شیطان

چرا شیطان زمانی كه امام زمان(عج) ظهور می‌كند خود را تسلیم امام می‌كند تا سر او را از بدنش جدا كند؟

این سۆال دو بخش دارد: یكی مسأله علت تسلیم شدن شیطان، دوم سر بریدن و اعدام شیطان توسط حضرت مهدی(عج).

جواب بخش نخست سۆال منوط به روشن شدن پاسخ بخش دوم سۆال است گواینكه شما مسأله سربریدن شیطان را مسلم گرفته‌اید و از علت تسلیم شدن او سۆال نموده‌اید. در فرض مثبت بودن جواب فقره دوم سۆال، تسلیم شدن شیطان نیز قهری و از روی اجبار خواهد بود زیرا هیچ دشمنی با میل و رغبت خود به قربانگاه نمی‌رود بلكه ناگزیر از تسلیم شدن می‌باشد.

اما مطلب مهم مربوط به این سۆال، روشن شدن این مسأله است كه: آیا در عصر ظهور شیطان بوسیله حضرت(عج) كشته می‌شود و یا نه و دلیل این مطلب چیست؟

این موضوع هم در قرآن به صورت اشاره، مطرح شده است و هم در روایات ذیل آن آیه، نقل گردیده است در قرآن كریم جریان مهلت خواستن شیطان از خداوند در دو آیه (37 ـ 38 سوره حجر 80 ـ 81 سوره ص) به یك شكل آمده است.

در این آیه، شیطان بعد از طرد شدن از درگاه الهی، از خداوند تقاضا می‌كند كه ـ رب فانظرنی الی یوم یبعثون ـ خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده. خداوند در پاسخ می‌فرماید: انك من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم. یعنی تو اجازه داری تا زمان مشخصی به كار خود ادامه دهی. كه خداوند اصل تقاضای شیطان را موافقت فرموده اما مقدار و زمان مورد نظر شیطان را نپذیرفته و آن را محدود نموده است به زمان معلوم.

در مورد اینكه مراد از «وقت معلوم» در آیه چیست میان مفسرین اختلاف نظر وجود دارد كه این اختلاف نظر نیز ناشی از اختلاف روایات مربوط به این مسأله می‌باشد.

ولی بسیاری از مفسرین، از جمله مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، معتقد است كه: میان پاسخ خداوند و تقاضای شیطان تفاوت وجود دارد و دراین پاسخ از جهتی موافقت شده است و از جهتی نیز مخالفت شده است اصل مهلت دادن به شیطان، پذیرفته شده ولی مدت مورد نظر شیطان رد شده است. چون سیاق‌ آیه دلالت دارد بر اینكه «وقت معلوم» غیر از «یوم یعبثون» است و مراد از آن زمان قبل از قیامت است.

كشته شدن شیطان و یا بی‌تأثیر بودن او، منافاتی با اختیار و تكلیف انسان ندارد زیرا انگیزه ها و عوامل معصیت، در وسوسه شیطان منحصر نمی‌باشد بلكه علاوه بر آن دو عامل مهم دیگر: یعنی وسوسه‌های نفسانی و عوامل درونی و نیز عوامل و انگیزه‌ها و وسوسه‌های بیرونی، هم چنان باقی است

ایشان، نتیجه می‌گیرد كه منظور از وقت معلومی كه خداوند آن را پایان مهلت شیطان قرار داده است، روزی است كه خداوند جامعه بشری را در آن روزگار كاملاً اصلاح می‌كند و ریشة همه فساد را قطع می‌كند نه اینكه مراد روز برپایی قیامت و مرگ عموم خلایق باشد.[1]

روایاتی كه در ذیل این آیه وارد شده متفاوت می‌باشد، از جمله اسحاق بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت می‌كند: كه حضرت فرمود: «مراد از وقت معلوم در آیه، روز قیام قائم ما است زمانی كه خداوند او را ظاهر كند، در مسجد كوفه مستقر می‌شود در آن هنگام شیطان در حالی كه به زانو راه می‌رود به سوی حضرت آورده می‌شود و شیطان فریادش از شدت حزن آن روز، بلند است آنگاه حضرت پیشانی شیطان را می‌گیرد (كنایه از ذلت و خواری) و گردن او را می‌زند.»[2]

در این رابطه تذكر چند نكته را لازم می‌دانم:

1 . روایاتی كه در ذیل این آیه مباركه وارد شده است و از جمله روایت مذكور، از نظر سند، ضعیف است.

2 . روایتی كه نقل شد با ظاهر بعضی از روایات دیگری كه در ذیل این آیه نقل شده است، اختلاف دارد برخی از روایات قتل شیطان را به رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ نسبت داده است و در بعضی دیگر بقای شیطان را تا زمان نفخه صور و مرگ جمعی، ذكر نموده است.[3] گرچه سند معتبر و قابل استنادی برای این روایت وجود ندارد.

3 . این احتمال وجود دارد كه مراد از روایات مربوط به قتل شیطان، معنای كنائی آن باشد نه قتل واقعی یعنی مراد محدود نمودن و بی‌نتیجه بودن تلاش‌های شیطان، باشد كه در عصر ظهور حضرت به خاطر رشد عقول مردم و تربیت آنان در پرتو حكومت حضرت(عج) كارهای شیطان بی‌اثر می‌شود و از تأثیرگذاری می‌افتد و حداقل این دسته روایات مۆید برداشت مذكور از آیه می‌باشد در هر حال چه منظور قتل و كشتن خود شیطان باشد و چه بلاتأثیر ماندن تلاش های شیطان باشد، نتیجه یكی خواهد بود و ‌آن عبارت است از عدم نقش‌آفرینی و كارایی شیطان در گمراهی مردم در عصر حاكمیت مطلق دین خدا و دولت كریمة حضرت مهدی(عج) به گونه‌ای كه در آن عصر، اطاعت و بندگی در سراسر جامعه توحیدی آن عصر نمود دارد «یعبدوننی لایشكرون بی‌شیئاً»[4]

منظور از وقت معلومی كه خداوند آن را پایان مهلت شیطان قرار داده است، روزی است كه خداوند جامعه بشری را در آن روزگار كاملاً اصلاح می‌كند و ریشة همه فساد را قطع می‌كند نه اینكه مراد روز برپایی قیامت و مرگ عموم خلایق باشد

4 . نكته آخر اینكه: كشته شدن شیطان و یا بی‌تأثیر بودن او، منافاتی با اختیار و تكلیف انسان ندارد زیرا انگیزه ها و عوامل معصیت، در وسوسه شیطان منحصر نمی‌باشد بلكه علاوه بر آن دو عامل مهم دیگر: یعنی وسوسه‌های نفسانی و عوامل درونی و نیز عوامل و انگیزه‌ها و وسوسه‌های بیرونی، هم چنان باقی است چون انسان‌های آن زمان تبدیل به فرشته نمی‌شوند تا طبیعت و نفسانیات‌شان تغییر نماید، بلكه تربیت و فرشته‌خو می‌شوند با اینكه زمینه و امكان معصیت و گناه برای آنان وجوددارد ولی با توجه به اینكه آگاهی و ایمان و تربیت مردم در آن دوران، به درجه اعلا قرار دارد، این معرفت و تربیت بی‌نظیر در عصر دولت الهی حضرت مهدی(عج) صدور گناه و معصیت را به حداقل ممكن می‌رساند.

نتیجه اینكه: در عصر تشكیل دولت كریمة مهدوی(عج) مهلت كار شیطان به پایان می‌رسد. و فرقی ندارد چه این كه شیطان توسط حضرت(عج) به قتل برسد، چنانكه ظاهر برخی روایات دلالت بر آن دارد و چه اینكه اصل وجود شیطان معدوم نگردد و  این روایات حمل به معنای كنائی بشود در این صورت، نقش‌آفرینی شیطان در اغوا و ضلالت انسان‌ها كه بیش‌ترین سهم را داشته است، در آن زمان به پایان می‌رسد. و به همین خاطر بیش‌ترین نگرانی شیطان از ظهور حضرت و تعجیل آن می‌باشد.

 

سخن را با سخنی از امام علی علیه السلام به پایان می بریم که می‌فرماید:

همنشینی با اهل هوی و هوس موجب فراموشی ایمان و یاد خدا و نیز حضور شیطان می‌شود. (میزان‌الحكمه، حدیث شماره 9408)

 

پی نوشت ها :

[1] . المیزان،‌ج 12، ص 158 ـ 160، «چاپ مۆسسه علمی بیروت، 1411هـ».

[2] . همان.

[3] . ر.ك: المیزان، ج 12، ص 174.

[4] . سوره نور، آیه 55

abas بازدید : 14 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)
امام زمان

در این مطلب به چهار پرسش پیرامون بحث مهدویت به صورت اجمالی پاسخ داده شده است. موضوع پرسش ها عبارتند از:

پیشرفت صنعت و تكنولوژى در پرتو دولت مهدوى، سن حضرت در زمان ظهور، مکان دقیق ظهور و نحوه پیوستن اصحاب حضرت مهدی (عج) به ایشان، قرقسیا و رابطه‌ی آن با ظهور.

پیشرفت صنعت و تكنولوژى در پرتو دولت مهدوى (عج) چگونه خواهد بود؟

به رغم زعم باطل گروهى كه تشكیل حكومت مهدوى عجل اللّه تعالى فرجه را مایه ارتجاع بشر به شیوه‌هاى زندگى بدوى معرفى مى‌كنند، عصر نورانى حكومت حضرتش دوران شكوفایى بشر در صنعت، تكنولوژى و توسعه همه جانبه است: عمران، آبادى و توسعه شهرى به‌گونه‌اى فزاینده رو به كمال مى‌رود و مساجد به عنوان نماد این توسعه وسعت فراوان مى‌یابند. در برخى روایات عصر ظهور، نمونه‌اى از این توسعه و رشد در صنایع عمران و معمارى چنین بیان گردیده است:

در بیرون از شهر كوفه مسجدى با هزار در ساخته مى‌شود و خانه‌هاى شهر به نهر كربلا وصل مى‌گردند؛ توسعه شهرها چنان خواهد بود كه مردى سوار بر استر تیزرو به قصد نماز جمعه حركت مى‌كند؛ امّا بر اثر فاصله فراوان مكان و فراخى شهر به آن نمى‌رسد.

عن أبی عبد اللّه علیه السّلام: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ یُبْنَى لَهُ فِی ظَهْرِ الْكُوفَةِ مَسْجِدٌ لَهُ أَلْفُ بَابٍ؛ وَ تَتَّصِلُ بُیُوتُ الْكُوفَةِ بِنَهَرِ كَرْبَلَاءَ؛ حَتَّى یَخْرُجَ الرَّجُلُ یَوْمَ الْجُمُعَةِ عَلَى بَغْلَةٍ سَفْوَاءَ یُرِیدُ الْجُمُعَةَ فَلَا یُدْرِكُهَا. (1)

در پیشرفت‌هاى صنعتى و تكنولوژیكى نیز تحوّلى شگرف رخ خواهد داد، به‌گونه‌اى كه بین آن حضرت و یارانش پیكى نخواهد بود: او سخن مى‌گوید و آنان در هر كجا كه باشند وى را مى‌بینند و صدایش را مى‌شنوند:

عن أبی عبد اللّه علیه السّلام: إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ مَدَّ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ ) لِشِیعَتِنَا فِی أَسْمَاعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ؛ حَتَّى لَا یَكُونَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقَائِمِ بَرِیدٌ یُكَلِّمُهُمُ فَیَسْمَعُونَ وَ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ وَ هُوَ فِی مَكَانِهِ. (2)

گرچه مى‌تواند مراد از این حدیث شریف عنایت ویژه‌اى در حق پیروان آن حضرت باشد، به‌گونه‌اى كه چشم و گوششان قدرتى دو چندان یابد؛ امّا اگر منظور این حدیث امرى كرامت و خارق عادت نباشد، قطعا بیانگر پیشرفت‌هاى صنعتى عصر ظهور است، همان‌طور كه بخشى از آن اكنون نیز در سایه ماهواره‌ها، وسایل ارتباط جمعى و شبكه جهانى اینترنت عملى شده است كه مى‌تواند از آثار و علایم ظهور آن حضرت باشد و بخش كامل‌تر آن در زمان ظهور و حكمت آن حضرت محقق گردد.

امام على علیه‌السّلام مى‌فرماید: سفیانى، در شام بر دشمنان پیروز مى‌شود. بعد از آن، بین او و دشمنان دیگرى در «قرقسیا»، جنگى روى مى‌دهد كه پرندگان آسمان و درندگان زمین، از باقی مانده‌هاى كشته‌ها، سیر مى‌شوند

امام زمان (عج) به هنگام ظهور در چه سنّى خواهد بود؟

همان‌گونه كه قبلا گفته شد، آن حضرت در نیمه‌ى شعبان دویست و پنجاه و پنج ه ‍ ق به دنیا آمدند (3) و بعد از شهادت امام حسن عسكرى علیه السّلام ابتدا، غیبت صغرا و سپس غیبت كبرا آغاز شد و جز خداوند متعال، هیچ كس از مدّت غیبت امام مهدى‌(عج) و زمان ظهورش، آگاه نیست. پس براى دانستن سنّ واقعى آن حضرت در زمان ظهور، باید منتظر ظهور ایشان باشیم، لكن احادیثى وجود دارد كه به هنگام بیان كیفیّت و نشانه‌هاى ظهور امام مهدى (عج) به این مطلب اشاره كرده‌اند كه آن حضرت به هنگام ظهور، چهل ساله یا حتّى كم‌تر از آن به نظر خواهند رسید.

امام حسن مجتبى علیه السّلام مى‌فرماید:

ظهور

... خداوند، عمر او (قائم علیه السّلام) را به هنگام غیبت، طولانى مى‌كند. سپس به قدرت خداوند، به شكل جوانى كه كم‌تر از چهل سال دارد، ظهور مى‌كند... . (4)

اباصلت هروى از امام رضا علیه السّلام نقل مى‌كند كه آن حضرت فرمود: نشانه‌ى قائم ما، این است كه در سنّ یك پیرمرد و به صورت یك جوان است، به گونه‌اى كه هركس آن حضرت را ببیند، او را چهل ساله یا كم‌تر مى‌پندارد و تا هنگام مرگ، اثر پیرى در او ظاهر نمى‌شود.  (5)

طبق این احادیث، امام مهدى (عج) به هنگام ظهور، از نظر ظاهرى، جوان به نظر مى‌رسند، به گونه‌اى كه بینندگان گمان مى‌كنند آن حضرت، چهل یا كم‌تر از چهل سال دارد.

 

امام زمان (عج) در كدام نقطه از جهان ظهور مى‌كنند؟

طبق روایات متواتر شیعه و سنى، قیام شكوه‌مند آن مصلح جهانى از سرزمین مكّه و از مسجد الحرام، كنار كعبه‌ى معظمه، آغاز خواهد شد و تعداد سیصد و سیزده تن از اصحاب او كه فرماندهان لشكرى و كشورى آن حضرت هستند، در میان ركن و مقام، با آن حضرت بیعت مى‌كنند. آن‌گاه، تعداد ده هزار نفر تكمیل مى‌شود و وجود مقدّس حضرت بقیة اللّه (عج) با سپاه ده هزار نفرى، از مكّه حركت مى‌كنند و به اصلاح جهان مى‌پردازند. (6)

مفضّل از حضرت صادق علیه السّلام مى‌پرسد: «اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از كجا و چه‌گونه ظهور مى‌كند؟» . حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهایى ظهور مى‌كند و به تنهایى كنار كعبه مى‌آید و به تنهایى شب را در آن جا مى‌گذراند.» . (7)

اباصلت هروى از امام رضا علیه السّلام نقل مى‌كند كه آن حضرت فرمود: نشانه‌ى قائم ما، این است كه در سنّ یك پیرمرد و به صورت یك جوان است، به گونه‌اى كه هركس آن حضرت را ببیند، او را چهل ساله یا كم‌تر مى‌پندارد و تا هنگام مرگ، اثر پیرى در او ظاهر نمى‌شود

در روایت دیگرى مى‌فرماید:

چون مهدى به درآید، به مسجد الحرام رود. رو به كعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد. دو ركعت نماز گزارد. آن‌گاه فریاد برآورد:

اى مردمان! منم یادگار امام و یادگار نوح و یادگار ابراهیم و یادگار اسماعیل. منم یادگار موسى و عیسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده‌كننده‌ى سنّت... . (8)

 

مسئله‌ى قرقسیا و رابطه‌ى آن با ظهور امام مهدى (عج) چیست؟

«قرقسیا» كه در برخى نسخه‌ها «قریه‌ى سبا» ، ضبط شده است، نام شهرى است كه در سوریه واقع شده و اكنون در نزدیكى مرز عراق و سوریه است. (9) برخى نیز آن‌را معرّب «گرگ سیاه» دانسته‌اند.

در علائم ظهور مربوط به خروج سفیانى گفته شده است، او، به محلّى به این نام وارد مى‌شود و رخدادى بزرگ براى او در آن‌جا اتّفاق مى‌افتد. (10)

امام على علیه‌السّلام مى‌فرماید: «سفیانى، در شام بر دشمنان پیروز مى‌شود. بعد از آن، بین او و دشمنان دیگرى در «قرقسیا»، جنگى روى مى‌دهد كه پرندگان آسمان و درندگان زمین، از باقی مانده‌هاى كشته‌ها، سیر مى‌شوند.» (11) هم‌چنین «قرقسیا» را محلّى در كنار نهر فرات دانسته‌اند. (12)

بنابراین، به نظر مى‌رسد نام «قرقسیا» تنها اسم محلّى است كه برخى از علائم ظهور در آن اتّفاق مى‌افتد و در كتاب‌ها، بیش از این اشاره نشده است.

 

پی نوشت:

1) . بحار الانوار، ج97، ص 385

2) . الكافى، ج 8 . ص 240.

3) . بحار الأنوار، ج 51، ص 4.

4) . همان، ج 52، ص 279.

5) . همان، ص 285.

6) . محمد خاتمى شیرازى، جهان بعد از ظهور یا فروغ بى‌نهایت، ص 94.

7) . بحار الأنوار، ج 53، ص 7.

8) . همان، ص 9.

9) . سید محمد كاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص454

10) . همان، ص 251.

11) . حسین كریم شاهى بیدگلى، فرهنگ موعود، ص 188

12) . بحار الأنوار، ج 13. مهدى موعود، ترجمه‌ى على دوانى، ص983.


abas بازدید : 22 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

هر عاشق و دلباخته، طالب دیدار یار سفر كرده خویش است. منتظران یوسف زهرا چشم به راه یك نگاه به جمال دلربای او نشسته‌اند و هر روز صبح در دعای عهد آرزوی دیدن او را دارند: بارالها آن چهره نورانی را به من بنما«اللهم ارنی الطلعة الرشیده». هر دوست، مشتاق ملاقات و دیدن دوست خویش است.

 


امام زمان

همان‌گونه كه می‌دانید دوره غیبت به دو دوره كوتاه مدت(غیبت صغرا) و بلند مدت(غیبت كبرا) تقسیم می‌شود. دوره اول (حدود 70 سال) از سال 260 شروع شد و تا سال 329 ادامه یافت. در این دوره چهار نفر از بزرگان شیعه، مقام نیابت خاص امام را به عهده داشته و دارای رابطه‌ای ویژه با آن حضرت بودند. اما با پایان این دوره چنین ارتباطی نیز قطع شده و رابطه خاص دیگر برقرار نمی‌شود. البته حضرت به دوستان و شیعیان(و حتی به سایر انسان‌ها) توجه دارد.

حال اگر كسی فرد پاك و وارسته‌ای بود، مورد توجه ویژه قرار می‌گیرد و چه بسا توفیق دیدار حضرت را نیز می‌یابد. پس هر كس پاك تر و از گناه دورتر باشد، رابطه روحی بهتری با امام زمان(علیه السلام) پیدا می‌كند و عنایات بیشتر شامل حال او می‌شود، البته باید توجه داشت دیدار و ملاقات از طرف حضرت انجام می‌پذیرد، یعنی هر كس را او صلاح بداند و هر زمان كه او مناسب تشخیص دهد، دیدار صورت می‌گیرد، نه این كه فردی باشد كه هر وقت بخواهد خدمت امام برسد.

 

آیا دیدار حضرت مهدی(علیه السلام) امکان دارد؟

هر عاشق و دلباخته، طالب دیدار یار سفر كرده خویش است. منتظران یوسف زهرا چشم به راه یك نگاه به جمال دلربای او نشسته‌اند و هر روز صبح در دعای عهد آرزوی دیدن او را دارند: بارالها آن چهره نورانی را به من بنما«اللهم ارنی الطلعة الرشیده». هر دوست، مشتاق ملاقات و دیدن دوست خویش است.

سفارش امامان معصوم(علیهم السلام) به دعا برای ظهور آن حضرت ما را برای این دیدار آماده ساخته و شوق دیدار را افزون می‌كند. دعا برای دیدن آن حضرت از عبادت‌های مستحب است و اختصاص به زمان ظهور ندارد، بلكه شامل زمان غیبت آن حضرت هم می‌شود. البته معمولا كسانی كه در زمان غیبت آن حضرت را دیده‌اند، ایشان را نشناخته‌اند.

در كتاب شریف «مكیال المكارم» دیدن امام زمان(علیه السلام) به چند صورت تقسیم شده است:

1.دیدن و درك حضور امام زمان(علیه السلام) در زمان حیات؛

2.دیدن و درك حضور ایشان پس از مرگ (یعنی در زمان ظهور زنده شده و به دیدار نائل می‌آید).

دیدار حضرت، لطفی است كه شامل حال فرد می‌گردد و لذا باید با طهارت نفس بیشتر این حال با صفا و این لطف را حفظ كند. آدمی باید بداند حضرت او را دوست دارد، و انسانیت، عبودیت و سعادت او را می‌خواهد

امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «هر كس چهل روز دعای عهد را بخواند، اگر قبل از ظهور مهدی(علیه السلام) از دنیا برود، در زمان ظهور زنده می‌شود و در زمره یاران امام عصر(علیه السلام) قرار می‌گیرد» و نیز «هر كس بعد از نماز دعای عهد را بخواند در خواب یا بیداری به دیدار آن حضرت نائل می‌آید».

البته دیدن امام زمان(علیه السلام) بر اساس خواست و اراده آن حضرت است و اگر مصلحت بداند شخص توفیق دیدار پیدا می‌كند. چه بسا كسانی بوده‌اند كه پس از دیدن آن حضرت، به غرور و انحراف و ادعای كاذب گرفتار شده‌اند.

3.در زمان غیبت در خواب یا بیداری، جمال آن خورشید محمدی و ماه علوی را ببیند. بسیاری از بزرگان شیعه و نیز مردم به دیدار آن حضرت رسیده‌اند. البته در همان زمان حضرت را نشناخته‌اند. این در همیشه به روی منتظران وصال مفتوح و باز است؛ اما پیام این افراد چنین بوده است: مصلحت نیست كه از پرده برون افتد راز.

عثمان عمری (نایب دوم امام عصر(عجل اللهتعالی فرجه الشریف)) نقل می‌كند: «یحضر الموسم كل سنة فیری الناس فیعرفهم و یرونه و لا یعرفونه»؛«آن حضرت هر سال در مراسم حج حضور می‌یابد، پس مردم را می‌بیند و می‌شناسد و مردم هم او را می‌بینند. اما نمی‌شناسند».

و امام صادق(علیه السلام) فرمودنده اند: صاحب الامر در میان مردم راه می‌رود، در بازارهایشان رفت و آمد می‌كند، روی فرش‌هایشان گام می‌نهد، ولی او را نمی‌شناسند تا هنگامی كه خداوند اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفی كند. (بحار الانوار، ج52، ص154)

امام زمان

و امام زمان(علیه السلام) خود فرمودند: «در زمان غیبت كه از عموم مردم پنهان هستم، از نایبان من پیروی كنید». (بحار الانوار، ج53، ص181)

نتیجه آنكه ملاقات كنندگان با آن حضرت دو دسته‌اند:

1. كسانی كه حضرت را می‌بینند، ولی نمی‌شناسند، همانگونه كه نایب دوم امام زمان فرمودند.

2.كسانی كه حضرت را می‌بینند و می‌شناسند؛ مانند نایبان چهارگانه در زمان غیبت صغری و بعضی از افراد در زمان غیبت كبری.

بر اساس روایات، امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان مردم زندگی می کنند و غیبت آن بزرگوار به صورت عادی به معنای ناشناس بودن ایشان است؛ یعنی، مردم ایشان را می بینند، ولی نمی شناسند. بنابراین «اصل دیدار» امکان پذیر است.

آنچه ممکن است مورد سۆال باشد این است که آیا امکان دارد فردی حضرت را ببیند و او را بشناسد؟ در پاسخ باید گفت: اگر مصلحت باشد امکان دارد، چنان كه در برخی موارد بعضی افراد موفق شدند آن بزرگوار را دیده و بشناسند. البته این شناخت غالبا و در اکثر موارد پس از دیدار بوده است.

بر اساس روایات، امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در میان مردم زندگی می کنند و غیبت آن بزرگوار به صورت عادی به معنای ناشناس بودن ایشان است؛ یعنی، مردم ایشان را می بینند، ولی نمی شناسند. بنابراین «اصل دیدار» امکان پذیر است

آیا دیدار حضرت حضرت مهدی(علیه السلام) فایده ای دارد؟

الف.فواید و آثاری بر دیدار ولی عصر(علیه السلام) مترتب است از جمله:

ـ اثبات وجود حضرت، انسان با دیدن امام خویش اطمینان قلبی بیشتری به وجودش پیدا می‌كند و دچار تردید نمی‌شود.

ـ حضور حضرت، دیدار باعث می‌شود آدمی دریابد حضرت، در میان مردم حضور دارد و آنان را می‌بیند و بر احوالشان آگاه است، لذا خود را تنها نمی‌داند.

ـ بركات و آثار، ملاقات با امام زمان(علیه السلام) و استشمام نفس روحانی او و هم نفس شدن با عبد صالح خدا، در جان و روح انسان اثر معنوی دارد. انسان را با خدا آشناتر و به او نزدیك‌تر می‌كند و از شیطان و آلودگی‌ها دورتر می‌كند، و خواسته‌هایی كه بنابر مصلحت است، مورد اجابت كامل واقع می‌شود، تزكیه نفس و طهارت باطن را در آدمی تقویت می‌كند، و روحیه عبادت و عبودیت و عمل به وظایف دینی را در انسان شدید‌تر می‌كند.

ب. دیدار ولی خدا پاسخی است به یك نیاز و میل درونی انسان. انسان از لحاظ وجودی و روحی با امام زمان(علیه السلام) رابطه دارد.

از این رو، در درون جان خود حضور در محضر او را خواستار است، و با دیدن او آرامشی خاص در آدمی ایجاد می‌شود. همان گونه كه ابراهیم خلیل(علیه السلام) با درخواست دیدن چگونگی زنده شدن مردگان به دنبال آن آرامش و اطمینان نفس بود. به علاوه در این دیدار‌ها، هدایت و راهنمایی و عنایت ویژه شامل حال انسان می‌شود.

ج. دیدار حضرت، لطفی است كه شامل حال فرد می‌گردد و لذا باید با طهارت نفس بیشتر این حال با صفا و این لطف را حفظ كند. آدمی باید بداند حضرت او را دوست دارد، و انسانیت، عبودیت و سعادت او را می‌خواهد.

از این رو، باید در طریق بندگی بیشتر خدا گام بردارد و خود و محیط و جامعه را در مسیر صحیح زندگی قرار دهد و یاد و معرفت نسبت به حضرت را زنده كند.

abas بازدید : 17 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)
امام زمان

 

یكی از پرسش های مهم و البته جذاب، برای بسیاری از افراد این است كه آیا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ازدواج كردند و فرزندانی دارند یا خیر؟

جواب این پرسش نتیجه خاصی ندارد و درد كسی را دوا نمی كند ، اما از نظر كنجكاوی های معمول دوران نوجوانی، برای خیلی از افراد مهم است و دوست دارند بدانند آیا از نظر دینی دلیلی وجود دارد كه ثابت كند امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) ازدواج كردند یا خیر و اگر ازدواج كردند ، خانواده ایشان كجا زندگی می كنند و آیا آن ها هم عمری طولانی دارند؟

در این جا, سه احتمال وجود دارد:

.1 اساساً حضرت مهدى(علیه السلام) ازدواج نكرده است.

2. ازدواج انجام گرفته, ولى اولاد ندارد.

3. ازدواج كرده و داراى فرزندانى نیز هست.

اگراحتمال اول را بپذیریم لازمه اش این است كه امام معصوم(علیه السلام) یكى از سنّت هاى مهم اسلامى را ترك كرده باشد واین با شان امام سازگار نیست. اما از طرفى دیگر چون مسائله غیبت, اهمّ است و ازدواج مهم, ترك ازدواج, با توجه به آن امر مهم تر, اشكالى را ایجاد نمى كند و گاهى براى مصلحت بالاتر, لازم و واجب نیز هست.

اما احتمال دوّم كه اصل ازدواج را بپذیریم بدون داشتن اولاد, جمع مى كند بین انجام سنت اسلامى و عدم انتشار مكان و موقعیت حضرت. اما باز این اشكال باقى است كه اگر قرار باشد, آن حضرت شخصى را به عنوان همسر برگزیند, یا باید بگوییم كه عمر او نیز مانند عمر حضرت طولانى است كه بر این امر دلیلى نداریم, یا این كه بگوییم مدتى با حضرت زندگى كرده و از دنیا رفته است كه در این صورت, حضرت به سنت حسنه ازدواج عمل كرده و پس از آن, تنها و بدون زن و فرزند زندگى را ادامه مى دهد.

در روایت نیامده است كه الآن امام زمان(عج) داراى زن و فرزند است و از این جهت, اجمال دارد. شاید به فرزندانى كه بعداً در آستانه ظهور و یا بعد از آن به دنیا خواهند آمد اشاره داشته باشد

 

احتمال سوم آن است كه آن حضرت ازدواج كرده و داراى اولاد نیز هست و اولاد آن حضرت نیز فرزندانى دارند و...

این مسئله افزون بر آن كه دلیل محكمى ندارد, اشكال اساسى آن این است كه این همه اولاد و اعقاب, بالاخره روزى در جست و جوى اصل خویش مى افتند و همین كنجكاوى و جست و جو, مسئله را به جایى باریك مى كشاند كه با فلسفه غیبت حضرت, نمى سازد.

البته برخى خواسته اند از روایات و بعضى از ادعیه, بر این احتمال اقامه دلیل كنند كه اشاره اى به ادله آنان مى كنیم:

1 ) مفضل بن عمر گوید از امام باقر(علیه السلام) شنیدم كه فرمود:

(ان لصاحب هذا الامر غیبتین احدهما تطول حتى یقول بعضهم مات ویقول بعضهم قتل ویقول بعضهم ذهب حتى لایبقى على امره من اصحابه الانفر یسیر ولایطلع على موضعه احد من ولده ولاغیره الاالمولى الذع یلى امره).(1)

صاحب الزمان(عج) را دو غیبت است: یكى از آن دو, به اندازه اى طولانى شود كه بعضى گویند آن حضرت از دنیا رفته و برخى گویند كشته شده است و بعضى نیز بر این باور باشند كه جز اندكى از یاران بر امامت وى ماندگار نماندند و كسى هم از مكان و جایگاه زندگى آن حضرت, آگاه نیست نه از فرزندان و نه دیگرى, جز آن كسى كه امور وى را پى مى گیرد.

استدلال براى اثبات زن و فرزند براى حضرت, به جمله اخیر روایت است: (ولا یطلع على موضعه احد من ولده...) اما این استدلال از چند جهت اشكال دارد:

الف. این روایت را نعمانى در كتاب غیبت خود, نقل كرده و به جاى كلمه (ولد) كلمه (ولى) آورده است, به این شكل: (ولا یطلع على موضعه احد من ولى ولاغیره)(2) بنابراین, اعتمادى بر آن روایت, با توجه به این نقل نیست. دست كم, با وجود این احتمال, استدلال تمام نیست.

ب. در روایت نیامده است كه الآن امام زمان(عج) داراى زن و فرزند است و از این جهت, اجمال دارد. شاید به فرزندانى كه بعداً در آستانه ظهور و یا بعد از آن به دنیا خواهند آمد اشاره داشته باشد.

ج. شاید از باب مبالغه در خفاء باشد. یعنى اگر بر فرض آن حضرت اولاد هم مى داشت, از جایگاه و سرّ غیبت او, آگاه نمى شدند(3). با این احتمال نیز, استدلال به روایت براى اثبات اولاد براى امام زمان(عج), ناتمام است.

2. دلیل دیگر بر اثبات فرزند براى حضرت, روایتى است كه ابن طاووس از امام رضا(علیه السلام) نقل كرده است:

اللهم اعطه فى نفسه واهله وولده وذریّته وجمیع رعیّته ما تقرّ به عینه وتسرّ به نفسه...(4)

الها! مایه چشم روشنى و خوشحالى امام زمان(عج) را در او وخانواده و فرزندان و ذریّه و تمام پیروانش فراهم فرما.

به این روایت هم نمى توان استدلال كرد, چون:

امام زمان

الف. از جهت سند قابل اعتماد نیست.

ب. به زمان ولادت فرزندان اشاره ندارد كه پیش از ظهور است یا بعد از آن. از این جهت مجمل است.

3. روایت دیگرى نیز ابن طاووس از امام رضا(علیه السلام) نقل كرده است كه فرمود:

اللهم صل على ولاة عهده والائئمة من ولده (5)

این روایت, بنا بر تصریح ابن طاووس, متن دیگرى دارد به این شكل:

اللهم صل على ولاة عهده والائمة من بعده)(6)

بنابراین, روشن نیست كه مقصود فرزندان بعد از او مراد است, یا امامان پس از او. علاوه بر این كه این دو روایت مربوط به بعد از ظهور حضرت است نه پیش از آن.

4. امام صادق مى فرماید:

كائنى ارى نزول القائم فى مسجد السهله باهله وعیاله.(7)

این روایت نیز گذشته از ضعف سند, دلالتى بر اثبات فرزند براى امام زمان(عج) پیش از ظهور ندارد. بنابراین, این گونه از روایات كه بدان اشارت كردیم, در حدى نیستند كه وجود زن و فرزند را براى امام زمان(عج) پیش از ظهور اثبات كنند. از سوى دیگر, روایاتى داریم كه با صراحت, وجود فرزند را از آن حضرت نفى مى كند از آن جمله: مسعودى نقل مى كند: على بن حمزه, ابن سراج و ابن ابى سعید مكارى بر امام رضا(علیه السلام) وارد شدند, على بن حمزه به حضرت عرض كرد: از پدرانت نقل كرده ایم كه هیچ امامى از دنیا نمى رود, تا فرزندش را ببیند؟

برخى خواسته اند با تمسك به داستان (جزیره خضراء) بگویند كه امام عصر(علیه السلام), فرزندانى دارد و بر آن جزیره, زیر نظر وى, جامعه نمونه و تمام اعیار اسلامى را تشكیل داده اند. لكن با بررسیهاى گسترده اى كه انجام گرفته, جزیره خضراء, افسانه اى بیش نیست و هیچ واقعیت ندارد

 

امام رضا فرمود:

آیا در این حدیث, روایت كرده اید: مگر قائم(8)

برخى خواسته اند با تمسك به داستان (جزیره خضراء) بگویند كه امام عصر(علیه السلام), فرزندانى دارد و بر آن جزیره, زیر نظر وى, جامعه نمونه و تمام اعیار اسلامى را تشكیل داده اند(9)

لكن با بررسیهاى گسترده اى كه انجام گرفته, جزیره خضراء, افسانه اى بیش نیست و هیچ واقعیت ندارد. (10)

علامه مجلسى این داستان را جداگانه در نوادر بحار نقل كرده و مى نویسد:

چون در كتابهاى معتبر بر آن دست نیافتم, آن را در فصلى جداگانه آوردم (11)

شیخ آقا بزرگ تهرانى این داستان را داستانى تخیلى و رمانتیك شمرده است.(12)

افزون بر این, داستان به گونه اى است كه نمى توان آن را پذیرفت:

تناقضات فراوان, سخنان بى اساس و... در سلسله سند آن, افراد ناشناخته اى وجود دارند كه نمى توان بر آنان اعتماد كرد(13). بنابراین, از این راه نمى توان زن و اولادى براى حضرت مهدى(عج) ثابت كرد.

 

پی نوشت ها:

(1) كتاب الغیبة , شیخ طوسى 162

(2) كتاب الغیبة  نعمانى 172/.

(3) تاریخ الغیبة الكبرى  محمد صدر/ ج65/2, مكتبة الائم امیرالمۆمنین(ع) العامة, اصفهان.

(6-4) جمال الاسبوع  ابن طاووس 510/, به نقل از (دراسة فى علامات الظهور والجزیرة الخضراء), سید جعفر مرتضى

عاملى/260 نمونه.

(7) بحار الانوار ج317/52.

(8) اثبات الوصیّة, مسعودى 221/.

(9) نجم الثاقب یا زندگى مهدى موعود , محدث نورى, /252 ـ 260, جعفریو مشهد.

(10) دراسة فى علامات الظهور و الجزیرة الخضراء سید جعفر مرتضى عاملى/ 263.

(11) بحار الانوار), ج52, 159.

(12) الذریعة الى تصانیف الشیعة شیخ آقا بزرگ تهرانى ج;108/5 دارالائضواء, بیروت (طبقات اعلام الشیعه), شیخ آقا بزرگ تهرانى, قرن هشتم 145/.

(13) دراسة فى علامات الظهور و الجزیرة الخضراء  استاد جعفر مرتضى عاملى.

abas بازدید : 18 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)
ظهور

در بعضی از روایات داریم که حتی خود امام زمان (عج) نیز وقت ظهورشان را نمی دانند و خدای متعال هنگام ظهور به واسطه علائم خاصی زمان ظهور را به حضرت اطلاع می دهند. و البته یکی از منتظران فرج حضرت مهدی (عج) خود آن حضرت هستند؛ زیرا: اوّلاً انتظار، در روایات ما به عنوان افضل العبادة مطرح شده است و بعید، بلکه محال است که آن وجود عزیز از افضل عبادات غافل و محروم باشد. ثانیاً: در روایاتی که کلمه فرج آمده، تنها به فرج مۆمنان اشاره ندارد، بلکه فرج امام زمان نیز مورد نظر است پس امام زمان گشایش در کارهای خویش را منتظرند.

 

 

در این مقاله به دو سوال مهم در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پاسخ خواهیم داد:

سوال اول: آیا خود امام زمان (عج) می داند چه زمانی ظهور خواهد کرد؟

انتظار فرج یکی از ارکان اساسی اسلام، به ویژه مذهب شیعه است و آن به معنای آرزوی گشایش و رهایی یافتن از نابرابری ها و رفع گرفتاری های همه جهانیان است.

منتظران فرج بر این باورند که در آخر الزمان انسانی الهی - در اسلام به نام مهدی- ظهور می کند و بساط ظلم و ستم را بر می چیند و عدل و داد را جایگزین ظلم و ستم می نماید و حکومت الله را بر سراسر جهان حاکم می کند. همه انبیا و اوصیا از آغاز آفرینش چنین آرزویی داشته اند و در برآورده کردن آن از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند و در این راه انواع سختی ها را تحمل کرده اند، تا جهان را گامی به سوی ظهور منجی بشریت نزدیک تر سازند.

اما در روایات نه تنها وقت و زمان خاصی برای ظهور امام زمان (عج) تعیین نشده، بلکه از تعیین وقت برای ظهور امام زمان (عج) ممانعت شده است.

به چند روایت در این زمینه اشاره می کنیم:

1. فضیل می گوید از امام صادق (علیه السلام) سۆال کردم آیا ظهور امام زمان (عج) وقت خاصی دارد، حضرت سه بار فرمودند: "کذب الوقّاتون (صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص 463؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص 262)؛ آنها که وقت آن را تعیین مى‏کنند دروغ گفتند".

2. در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرماید: آنهایی که وقت خاصی را به عنوان وقت ظهور معرفی می کنند دروغگو هستند ما اهلبیت هرگز وقتی را برای ظهور امام زمان (عج) تعیین نکرده ایم. (صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص 463؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص 262)

ظهور

3. در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هر کسی را که برای ظهور امام زمان (عج) وقت تعیین کند دروغگو بدانید چرا که ما اهل بیت وقت خاصی تعیین نکرده ایم بنابراین کلام او منسوب به ما و از طرف ما نبوده بلکه از پیش خود سخن گفته و دروغ است. (صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص 463؛ شیخ طوسی، الغیبه، ص 262)

لازم به ذکر است در بعضی از روایات داریم که حتی خود امام زمان (عج) نیز وقت ظهورشان را نمی دانند و خدای متعال هنگام ظهور به واسطه علائم خاصی زمان ظهور را به حضرت اطلاع می دهند.

مفضل بن عمرو از امام صادق (علیه السلام) درباره تفسیر آیه "و اذا نقر فی الناقور" (مدثر، 9) سۆال کرد که امام در پاسخش فرمودند: انّ منا اماما مستترا فاذا اراد الله عز و جل اظهار امره نکت فی قلبه نکتة فظهر و امر بامر الله عز و جل، که از این روایات بخوبی استفاده می شود که خود امام زمان (عج) نیز زمان ظهورشان را نمی دانند و در هنگامه ظهور ، خدای متعال بواسطه علائم خاصی زمان ظهور را به حضرت اطلاع می دهند. (صدوق ، اکمال الدین و اتمام النعمة، ج 2، ص 349، ح 42)

به هرحال؛ یکی از منتظران فرج حضرت مهدی (عج) خود آن حضرت هستند؛ زیرا: اوّلاً انتظار، در روایات ما به عنوان افضل العبادة مطرح شده است و بعید، بلکه محال است که آن وجود عزیز از افضل عبادات غافل و محروم باشد.

ثانیاً: در روایاتی که کلمه فرج آمده، تنها به فرج مۆمنان اشاره ندارد، بلکه فرج امام زمان نیز مورد نظر است پس امام زمان گشایش در کارهای خویش را منتظرند.

بنابراین، خود حضرت ولی عصر (عج) نیز چون هدف استقرار نظام توحیدی و فراهم ساختن زمینه سعادت بشری را دارند، در انتظار چنین روزی هستند، تا عدل و داد را بر سراسر جهان حاکم کند.

سوال دوم: چرا براى سلامتى امام زمان (عج) دعا مى‏کنیم؟

دعا براى سلامتى امام عصر (عج) از جمله دستورات شرعى است که حکمت‏هایى را در بردارد و این حکمت‏ها و لو این که تماماً براى ما ناشناخته باشند، از امور واقعى هستند، چنان چه اگر پزشک دارو تجویز مى‏کند بى علت و بى حکمت نیست. به هر حال ما طبق دستور عمل مى‏کنیم و مطمئنیم که دعا براى سلامتى آن وجود مبارک بدون علت نیست. اما پیرامون حکمت دعا براى سلامتى امام زمان (عج) توجه شما را به نکات زیر جلب مى‏نماییم:

1. از عوامل سلامتى آن حضرت (عج) همین دعاهاست. نه به این معنا که اگر ما دعا نکنیم حضرت سالم نمى‏ماند، چون به هر حال حتماً کسان بسیارى هستند که همواره براى آن حضرت دعا مى‏کنند، بلکه اصل دعاى افراد، به طور على البدل مۆثر است، مثل این که اگر عده‏ى خاصى مرتد شوند، دین از بین نمى‏رود چون به هر حال " فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرین‏ "؛ (انعام، 89) یعنى اگر به فرض نسبت به آن کفر ورزند، (آیین حق زمین نمى‏ماند)؛ زیرا کسان دیگرى را نگاهبان آن مى‏سازیم که نسبت به آن، کافر نیستند. ولى این افتخار ماست که ما از آن عدّه باشیم. و یا مثلاً بر طبق قانون عام باید در مقابل امام حسین (علیه السلام) کسى باشد که... اما این که آن کس شمر باشد به اختیار اوست و اعمال او در اجراى این قانون عام تأثیر داشته است.

2. دعا براى سلامتى، شامل سلامت از بیمارى‏ها و ناراحتى‏ها، هرچند جزئى و کوچک، هم مى‏شود و آنچه قطعى است، اصل بقاى وجود آن حضرت است نه حتى آرامش و راحتى آن وجود عزیز، پس از این جهت هم دعا مۆثر است و منافاتى با اراده‏ى ازلى خدا هم ندارد.


abas بازدید : 20 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)
آخرالزمان

 

در روایات ذکر شده است که هنگام ظهور امام زمان، ‌جنگ و خونریزی و فساد فراوان روی می‌دهد، و از طرفی گفته می‌شود که باید زمینه را با اعمال نیک، دعا و... برای ظهور ایشان فراهم کرد. انسان در این مواقع مضطر می شود که بالاخره با گناه بیشتر ظهور نزدیک میشود یا با اعمال نیک؟.... باید گفت: از جمله نشانه‌های غیر حتمی ظهور، گسترش فساد و تباهی است و نباید این فساد و تباهی‌ها را جزو زمینه‌ها و عوامل ظهور دانست. ما در مقابل این سۆال پاسخ‌هایی ارائه می‌دهیم و قضاوت را به عهده خود شما می‌گذاریم.

این تفکر ناشى از عدم شناخت مسئولیت انسانى و دینى و برداشت غلط از موضوع ظهور است؛ زیرا:

اولاً؛ هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و... مشروط به چنین شرطى نیست؛ یعنى، تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند و عمل به آنها الزامى است؛ چه موجب تسریع در ظهور شود یا تأخیر آن.

ثانیاً؛ آیا معقول است که ما در سراسر عمر خود که چه بسا به ظهور منجر نگردد، دست روى دست بگذاریم و همه آیات و روایات را به کنارى بگذاریم؛ به این بهانه که ما مى‏خواهیم در ظهور تعجیل گردد! آیا این عذرى خداپسندانه است؟!

ثالثاً؛ در احادیثى که وظایف منتظران مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است. چنان که امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند: «هر کس خشنود مى‏شود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. پس (در جهت نیکى‏ها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده». (1)

علماى ما درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتاب‏هاى مستقلى نوشته یا فصل‏هایى از کتاب خود را بدان اختصاص داده‏اند (مانند نجم الثاقب، مکیال المکارم و....). در این کتاب‏ها و مشابه آنها _ که تنها براساس روایات معصومین علیهم السلام نوشته شده اند _ هیچ گاه پر کردن جهان از فساد و تباهى به عنوان وظیفه منتظران در زمان غیبت، یاد نشده است.

ظهور مهدى موعود علیه السلام، تحقق بخش وعده‏اى است که خداوند متعال از قدیم‏ترین زمان‏ها در کتاب‏هاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد

از همه این ها گذشته، ما باید موضع و موقعیت خود را در زمینه قیام امام مهدى علیه السلام مشخص کنیم. بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانى خواهیم بود که انقلاب حضرت مهدى علیه السلام، براى در هم کوبیدن و حذف آنان صورت مى‏گیرد!! اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانى خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهند داشت.

بنابراین به فرض این که با ساکت بودن و به نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداخته‏ایم. مگر نه این است که حضرت بقیة اللَّه براى کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط محرمات الهى و فسادگرى و اصلاح انسان‏ها و جوامع، قیام مى‏کند. پس چگونه مى‏توانیم از قیام آن بزرگوار بهره‏مند شویم.

گفتنى است که بیان وضعیت فساد آلود و معصیت بار جهان در آخرالزمان، هم هشدار به جوامع انسانى است و هم علامتى خبر دهنده از نزدیکى قیام و ظهور امام زمان علیه السلام مى‏باشد. این هشدارها و پیش‏گویى‏ها وظیفه ما را سنگین مى‏کند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد و تباهى آگاه مى‏سازد.

محمد بن مسلم مى‏گوید: به امام باقر علیه السلام عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ حضرت فرمودند: «هنگامى که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان!!». (2)

ناراحت گناه دریا

استاد شهید مطهرى رحمت الله علیه در این زمینه مى‏نویسد:

برداشت قشرى از مردم درباره مهدویت و قیام انقلاب مهدى موعود علیه السلام، این است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم‏ها، تبعیض‏ها، اختناق‏ها، حق کشى‏ها و تباهى ناشى مى‏شود؛ نوعى سامان یافتن است که معلول پریشانى‏ها است.

آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت، هیچ طرفدارى نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروى باطل نیرویى حکومت نکند و فرد صالحى در جهان یافت نشود، این انفجار رخ مى‏دهد و دست غیب براى نجات حقیقت از آستین بیرون مى‏آید. از این رو هر اصلاحى محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنى است، دست غیب ظاهر نمى‏شود؛

به عکس؛ هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشى و هر پلیدى به حکم این که مقدمه اصلاح کلى است و انفجار را قریب‏الوقوع مى‏کند و رواست، و هدف‏ها، وسیله‏هاى نامشروع را مشروع مى‏کنند! پس بهترین کمک به تسریع در ظهور، ترویج و اشاعه فساد است! اینجاست که گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کام جویى است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایى.

این گروه به طور طبیعى به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعى بغض و عداوت مى‏نگرند، زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدى موعود مى‏شمارند.

در حالى که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است؛ ظهور مهدى موعود، حلقه‏اى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى‏شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان و عمل صالح باشد.

در احادیثى که وظایف منتظران مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است. چنان که امام صادق علیه السلام مى‏فرمایند: «هر کس خشنود مى‏شود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. پس (در جهت نیکى‏ها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده»

ظهور مهدى موعود علیه السلام، تحقق بخش وعده‏اى است که خداوند متعال از قدیم‏ترین زمان‏ها در کتاب‏هاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد (3).

ایشان در فراز دیگرى مى‏نویسد: «حدیث معروف که مى‏فرماید: «یملاء اللَّه به الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً»؛ (4) نیز شاهد مدعاى ما است، نه بر مدعاى آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روى ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و مى‏رساند که قیام امام مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف براى حمایت از مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند... .

شیخ صدوق روایتى از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند مبنى بر این که این امر تحقق نمى‏پذیرد مگر این که هر یک از شقىّ و سعید، به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا، هر کدام به نهایت کار خود برسند.

در روایات اسلامى، سخن از گروهى زبده است که به محض ظهور امام زمان علیه السلام به آن حضرت ملحق مى‏شوند. بدیهى است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمى‏شوند. معلوم مى‏شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه‏هایى عالى وجود دارد که چنین گروه زبده‏اى را پرورش مى‏دهد. این خود مى‏رساند نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده‏ترینِ اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء علیه السلام». (5)

 

پی نوشت ها:

1) بحارالانوار، ج 52، ص 140

2) کمال الدین، ج 1، ص 331

3) قیام و انقلاب مهدى موعود علیه السلام، ص 56-54

4) الستجاد من الارشاد (المجموعه)، علامه حسن بن مطهر الحلى، ص 263

5) قیام و انقلاب مهدى موعود علیه السلام، ص 56 و 57

abas بازدید : 17 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

در دعای زیبای ندبه، یکی از کنیه‌هایی که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را با آن می خوانیم کنیه «اباصالح» است و در لغت این لقب «پدر صالح» معنا می شود.

یکی از سۆالاتی که پیرامون امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) به ذهن می رسد این است که آیا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) فرزندی به نام صالح دارند که او را «اباصالح» می خوانیم و یا دلیل دیگری برای دادن این کنیه به حضرت وجود دارد؟

معنای لغوی «اباصالح»

کلمه "اب" در لغت عرب به معنای پدر آمده است. بدین جهت برخی از مردم تصور می کنند که عبارت اباصالح در حالت ترکیبی باید به معنای پدر صالح باشد تا معنی و مفهوم جمله صحیح گردد.

برای رفع این شبهه برخی از مۆمنین هم در مقام جواب برآمده و چنین اظهار داشته اند که: چون امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) با تشکیل زندگی خانوادگی، فرزندی به نام صالح دارند، بدین جهت او را با کنیه اباصالح می خوانیم. به نظر می رسد که اینگونه جواب ها از حقیقت پرده برنمی دارد، چون راهی برای درک چگونگی زندگی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) و پی بردن به این موضوع که آیا آن حضرت به طور یقین فرزندی به نام صالح دارند یا نه، وجود ندارد.

این سخن صحیح نمی باشد زیرا:

اوّلا: با جستجو و تفحّص در میان کنیه های نقل شده برای حضرت مهدی (علیه السلام) در کتابهای معتبر، چنین کنیه ای نقل نشده است، بلکه به نظر میرسد این کنیه بر اثر کثرت استعمال در میان مردم، معروف شده است، و در بعضی از مجلاّت و کتابها که در پاسخ از این سۆال مطالبی گفته شده است، بیشتر جنبه های ذوقی و استحسانی، با احتمالاتی بدون ذکر سند و دلیل در نظر گرفته شده است، مثلا: گفته شده است که این کنیه ممکن است از آیه شریفه (وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنم بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَْرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصّـالحُونَ) گرفته شده باشد.

و یا می گویند: چه مانعی دارد که ما به آن حضرت بگوئیم أبا صالح یعنی پدر تمام نیکی ها و خوبی ها؟

وممکن است برخی استدلال کنند به احادیثی که در آنها واژه أبا صالح و صالح بکار رفته است.

مرحوم مجلسی (رحمه الله) نیز در این رابطه داستانی در بحار الأنوار نقل کرده است،، در حالیکه با رجوع به آن احادیث و دقّت در آنها معلوم میگردد، صالح یا أبا صالح نام جنّی است که مأموریت دارد تا اشخاص گمشده را هدایت و راهنمایی کند.

در کتاب من لا یحضره الفقیه چنین آمده است: «امام صادق(علیه السلام)فرمود: هرگاه راه را گم كردى صدا بزن یا صالح! یا بگو: یا أبا صالح راه را به ما نشان دهید، خداوند شما را رحمت كند».

ممکن است کنیه ابا صالح بدین جهت باشد که امام زمان (علیه السلام) پدر و مجری اصلاح جامعه است، یعنی او تنها کسی است که به اذن خدا جامعه بشری را اصلاح خواهد نمود

امّا مرحوم مجلسی (رحمه الله) در حکایات و داستانهای اشخاصی که امام زمان (علیه السلام) را دیده اند «قضیه اى را از پدرش نقل میكند و او نیز از شخصى بنام امیر اسحاق استرآبادى كه چهل مرتبه با پاى پیاده به حجّ مشرّف شده بود نقل میكند كه در یكى از سفرهایش قافله را گم كرد و متحیّر با حالت عطش و بی آبى مانده بود، سپس صدا زد یا صالح یا أبا صالح ما را راهنمایى بفرما، ناگاه شخص سوارهاى را از دور دید كه آمد و او را راهنمایى كرد و به قافله اش رساند، وى میگوید: پس از آن قضیّه من متوجه شدم كه او حضرت مهدى(علیه السلام) بوده است.»

روشن است که این قضیه ارزش علمی و استدلالی ندارد، و صرفاً داستانی بیش نیست، زیرا معلوم نیست که شخص مورد نظر واقعاً امام (علیه السلام) را دیده باشد.

ثانیاً: با توجّه به معانی مختلف کلمه «أب» در لغت عرب که تنها به معنای پدر نیست، بلکه به معنای صاحب و غیر آن نیز آمده است، و همچنین در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمده است که فرمود: «من و على پدران این امتیم»، می توان استفاده نمود که مقصود از این کنیه معنای پدرِ فرزندی به نام صالح نیست، بلکه أبا صالح یعنی کسی که افراد صالح و شایسته در اختیار دارد.

یا ابا صالح المهدی

و نیز ممکن است کنیه ابا صالح بدین جهت باشد که امام زمان (علیه السلام) پدر و مجری اصلاح جامعه است، یعنی او تنها کسی است که به اذن خدا جامعه بشری را اصلاح خواهد نمود.

القاب و صفات و کنیه هایی که برای پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت در روایات و دعاها به کار رفته است هر کدام معنی و مورد خاصی دارند، مثلا کلمه «امین» که یکی از القاب معروف پیامبر اسلام (صلی الله علیه واله) است به طور یقین به خاطر امانتداری و امین اسرار و اموال مردم بودن به آن حضرت گفته شده است. هدف از به کار بردن کنیه «اب» و «ام» برای افراد، اثبات پدر یا مادر بودن آن اشخاص است نسبت به مضاف الیه شان، مانند ابوالحسن (پدر حسن)، ابو جعفر (پدر جعفر)، ام داوود (مادر داوود)، لکن از نظر لغت عرب این طور نیست که کلمات یاد شده (اب و ام) همیشه به معنای پدر و مادر باشد، بلکه گاهی به معنای صاحب و مالک و کنه و اساس شی ء می باشد مانند: ابوالفضل، ابوتراب، ام القری، ام الفساد و امثال آن که به طور یقین هیچ کدام آنها در معنای پدر و مادر به کار نرفته است. چون حضرت ابوالفضل (علیه السلام) پسری به نام فضل نداشته است که ابوالفضل - در این مورد - به معنای پدر فضل باشد. امیرالمومنین (علیه السلام) نیز فرزندی به نام تراب نداشته است که آن حضرت پدر تراب باشد و همچنین است کلمه ام القری که کنیه معروف شهر مکه است، چرا که شهر مکه فرزندی نداشته است که مادر آن باشد.

بنابراین با عنایت به مطالب فوق و احتمالات متعدّد، نمی توان از این کنیه بر ازدواج و داشتن فرزند برای آن حضرت استفاده کرد.

مرحوم مجلسی (رحمه الله) نیز در این رابطه داستانی در بحار الأنوار نقل کرده است،، در حالیکه با رجوع به آن احادیث و دقّت در آنها معلوم میگردد، صالح یا أبا صالح نام جنّی است که مأموریت دارد تا اشخاص گمشده را هدایت و راهنمایی کند

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) را چه وقت «اباصالح» بخوانیم؟

شکی نیست که وقتی با خداوند متعال مناجات می کنیم و نیازها و احتیاجات خود را به محضر مقدسش عرضه می داریم همسو و متناسب با نیازمان نام ها و صفات مقدس او را بر زبان می آوریم. مثلا در مقام طلب مغفرت از ساحت مقدس خداوند متعال او را «یا غفار» و در مقام طلب نمودن روزی حلال و فراوان با کلمه «یا رزاق»، و در مقام درخواست ثبات قدم و استوار و پایدار ماندن در راه حق او را با جمله یا «مقلب القلوب و الابصار» و امثال آن می خوانیم.

بنابراین برای اجابت دعا و قبولی مناجات با خداوند متعال، راه و رمز و اوقات و ساعات خاصی وجود دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) و اهل بیت آن حضرت آنها را در میان احادیث و روایات معتبر به ما تعلیم فرموده اند به گونه ای که حتی دعای صبح و شام و دعای اول و آخر هفته و ماه و سال و چند و چون آن را هم یاد داده اند حال باید دید که دعای معروف گم شدگان در صحرا و بیابان را که در روایات آمده است و همچنین کنیه معروف اباصالح (عجل الله تعالی فرجه) را در کجا و چه وقت باید خواند؟

از امام باقر (علیه السلام) و همچنین از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده اند که فرمود: «اذا ضللت فی الطریق فناد «یا صالح» او «یا ابا صالح» ارشدنا الی الطریق رحمکم الله» «اگر در دشت و صحرا از جاده منحرف شده و راه گم کردید پس «صالح» و یا «اباصالح» را صدا کن و بگو: «ای صالح» و یا بگو «ای اباصالح» ما را دریابید و راه را بر ما نشان دهید، خداوند شما را رحمت فرماید.» ( محدث نوری، نجم الثاقب، ص 405، انتشارات مسجد جمکران.)

و روی همین اساس است که علمای ربانی و مۆمنین پیرو اهل بیت (علیهم السلام) در جلسات و اجتماعات معنوی و پر شورشان، آن هم نه فقط در حال گم شدن در دشت و صحرا، بلکه در همه گمراهی های فکری و عملی و علمی و نابسامانی های مادی و معنوی در غیبت کبری، امام زمان اباصالح (عجل الله تعالی فرجه) را به کمک و یاری می طلبند.

abas بازدید : 15 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گران سنگ مکیال المکارم خلاصه آثار و فواید و ویژگی‌هایی را که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است، بیان می‌کند و ما هم به جهت این که کتاب مکیال المکارم به امر مطاع ولی عصر علیه السلام نوشته شده و کتابی مبارک و پر خیر است، مطالب آن را ذیلا نقل می‌کنیم

همگی در شب نیمه شعبان ساعت 23 دست نیاز به سوی بی نیاز هستی بلند کرده و برای آن عزیز غایب از نظر دعا می‌کنیم

 

دعا کننده برای فرج حضرت مشمول برکات زیر می‌شود:

1 - اطاعت از امر مولایش کرده است، که فرموده‌اند: و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است.

2 - این دعا سبب زیاد شدن نعمت ها می شود.

3 - اظهار محبت قلبی است.

4 - نشانه انتظار است.

5- زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام است.

6 - مایه ناراحتی شیطان لعین است.

7 - اداء قسمتی از حقوق آن حضرت است (که اداء حق هر صاحب حقی واجب ترین امور است.)

9 - تعظیم خداوند و دین خداوند است.

10 - حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده دعا می کند.

11 - شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.

12 - شفاعت پیامبر ان شاء الله شامل حال او می شود.

13 - این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.

14 - مایه استجابت دعا می شود.

15 - اداء اجر رسالت است.

16 - مایه دفع بلاست.

17 - سبب وسعت روزی است ان شاء الله.

18 - باعث آمرزش گناهان می شود.

19 - دعا کننده مشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می شود.

20 - در زمان ظهور آن حضرت به دنیا رجعت می کند.

21 - از برادران پیامبر صلی الله علیه و آله خواهد بود.

22 - فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام زودتر واقع خواهد شد.

23 - سبب پیروزی از پیغمبر و امامان - صلوات الله علیهم اجمعین - می شود.

24 - وفای به عهد و پیمان الهی است.

25 - آثار نیکی به والدین برای دعا کننده فرج حاصل می گردد.

26- فضیلت رعایت و اداء امانت برایش حاصل می شود.

27 - سبب زیاد شدن اشراف نور امام علیه السلام در دل او می گردد.

28 - دعا برای فرج موجب طولانی شدن عمرش خواهد شد ان شاء الله.

29 - موفق به تعاون در کارهای نیک و تقوا می شود.

30 - به نصرت و یاری خداوند و پیروزی بر دشمنان به کمک خداوند توفیق می یابد.

31 - هدایت می شود به نور قرآن مجید.

32 - نزد اصحاب اعراف معروف می گردد.

33 - به ثواب طلب علم نائل می شود ان شاء الله.

34 - از عقوبت های اخروی ان شاء الله در امان می ماند.

35 - در هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.

36 - این دعای برای فرج، اجابت دعوت خدا و رسول صلی الله علیه و آله است.

37 - با امیرالمومنین علیه السلام محشور و در درجه آن حضرت خواهد بود.

38 - محبوب ترین افراد نزد خداوند می گردد.

39 - عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می شود.

40 - ان شاء الله از اهل بهشت خواهد بود.

41 - دعای پیامبر صلی الله علیه و آله شامل حالش می گردد.

42 -کردارهای بد او به کردارهای خوب تبدیل می شود.

43 - خداوند در عبادت او را تایید فرماید.

44 - ان شاء الله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می شود.

45 - ثواب کمک به مظلوم را دارد.

46 - ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد.

47 - پاداش خونخواهی حضرت سیدالشهدا علیه السلام را دارد.

48 - شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار علیهم السلام را می یابد.

49 - نور او برای دیگران نیز [در روز قیامت] درخشان می گردد.

50 - هفتاد هزار نفر از گنهکاران را شفاعت می کند.

51 - دعای امیرالمومنین علیه السلام روز قیامت شاملش می شود.

52 - بی حساب داخل بهشت می شود.

53 - از تشنگی قیامت در امان می ماند.

54 - در بهشت جاودان خواهد بود.

55 - مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل اوست.

56 - روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد.

57 - خداوند عز و جل از خدمتکاران بهشت نصیبش می فرماید.

58 - در سایه گسترده خداوند قرار می گیرد و رحمت بر او نازل می شود مادامی که مشغول آن دعا باشد.

59 - پاداش نصیحت مومن را دارد.

60 - مجلسی که در آن برای حضرت قائم - عجل الله تعالی فرجه - دعا شود، محل حضور فرشتگان گردد.

61 - دعا کننده مورد مباهات خداوند قرار می گیرد.

62- فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند.

63 - از نیکان مردم محسوب می گردد.

64 - این دعا اطاعت از اولیای امر است که خداوند اطاعتشان را واجب کرده است.

65 - مایه خرسندی خدای عز و جل می شود.

66 - مایه خشنودی پیامبر می گردد.

67 - این دعا خوشایندترین اعمال نزد خداوند است.

68 - دعاگوی فرج حضرتش از کسانی خواهد بود که خداوند در بهشت به او حکومت دهد ان شاء الله تعالی.

69 - حساب او آسان می گردد.

70 - این دعا برای او در عالم برزخ انیس و مونس مهربانی خواهد بود.

71 - بهترین اعمال است.

72 - باعث دوری غم ها می شود.

73 - دعای هنگام غیبت بهتر از دعای هنگام ظهور است.

74 - فرشتگان درباره دعا کننده دعا می کنند.

75 - دعای حضرت سیدالساجدین علیه السلام - که نکات و فواید متعددی دارد - شامل حالش می شود.

76 - این دعا تمسک به ثقلین (کتاب و عترت) است.

77 - چنگ زدن به ریسمان الهی است.

78 - سبب کامل شدن ایمان است.

79 - مانند ثواب همه بندگان به او می رسد.

80 - این دعا برای فرج از تعظیم شعائر خداوند است.

81 - گوینده این دعا ثواب کسی را دارد که با پیامبر صلی الله علیه و آله شهید شده باشد.

82- ثواب کسی دارد که در زیر پرچم حضرت قائم شهید شده باشد.

83 - ثواب احسان به حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دارد.

84 - دعا ثواب گرامی داشتن عالم را دارد.

85 - پاداش گرامی داشتن شخص کریم را دارد.

86 - دعا کننده در میان گروه ائمه اطهار علیهم السلام محشور می شود.

87 - درجات او در بهشت بالا می رود.

88 - از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.

89 - در روز قیامت به بالاترین درجات شهدا نائل می گردد.

90 - به شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها رستگار می گردد.

جای تاسف است که شخصی از دعا برای فرج آن امام غافل مانده و از این ثواب بسیار که بر دعای آن حضرت مترتب است، محروم بماند .

همگی در شب نیمه شعبان ساعت 23 دست نیاز به سوی بی نیاز هستی بلند کرده و برای آن عزیز غایب از نظر دعا می‌کنیم


abas بازدید : 12 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

پاسخ به اين پرسش را بعد از ذكر دو نكته تقديم مي كنيم:
1. مادر آن جناب را به نامهاي متعددي معرفي نموده اند: مانند نرجس، صيقل، ريحانه، سوسن، خمط، حكيمه، مريم و اين تعدد اسم بي وجه نيست[1] زيرا:
الف) امام حسن عسكري ـ عليه السلام ـ كنيزهاي متعددي داشته به نام هاي مختلف.
ب) فرزند امام حسن ـ عليه السلام ـ در محيطي بسيار خطرناك تولد يافته زيرا خلفاي بني عباس و حتي بعضي از بني هاشم به وسيلة مأمورين خود از خانه هاي علويين مراقبت كامل به عمل مي آوردند. از اينرو از جانب خداوند تمام پيش بيني هاي لازم به عمل آمد: اولاً چنان كه در روايات است آثار آبستني در مادرش ظاهر نشد ثانياً امام حسن ـ عليه السلام ـ براي مراعات احتياط نام آنجناب را براي كسي فاش نكرد، ثالثاً در حين وضع حمل جز حكيمه خاتون و بعضي از كنيزان كسي حضور نداشت و اين خود نيز در تعدد اسامي بي اثر نبوده است.[2]
2. دربارة «مليّت» مادر امام نيز دو قول عمده وجود دارد كه عبارتند از:
الف) مرحوم كليني مي نويسد: مادر قائم (عج) كنيزي از «نوبه» استان شمالي سودان بوده است.[3]
ب) مرحوم صدوق مطابق روايتي او را «مليكه» دختر «يشوع» پسر قيصر روم و مادرش را از حواريين مسيح مي داند كه توسط نيروهاي اسلامي به اسارت در آمد و به صورت كنيز در معرض فروش قرار گرفت و به واسطة فرستادة امام هادي ـ عليه السلام ـ از بازار برده فروشان بغداد خريداري شد و به محضر امام هادي ـ عليه السلام ـ در سامرا فرستاده شد.»[4]
اينك كه پرسش شما ناظر به وجه دوم است كه قول مشهور نيز همين است (و مرحوم صدوق هم آنرا بيان كرد) و مادر حضرت را نرجس خاتون مي دانند ما نيز بر همين اساس پاسخ آنرا مي نويسيم.
در اين كه «نرجس» مادر صاحب الامر (عج) خانم والامقامي بوده است ترديدي نيست زيرا شايستگي و پاكي او مورد تأييد بوده است چگونه مي توان عظمت روحي و معنوي او را كتمان كرد و يا در آن شك كرد در حالي كه حضرت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و حضرت علي ـ عليه السلام ـ و صادقين ـ عليهما السلام ـ او را بهترين و سيدة كنيزان مي خوانند.
و حكميه «عمة امام عسكري ـ عليه السلام ـ» كه خود از بزرگ بانوان خاندان امامت است، او را بانوي خود و بانوي خاندان خويش مي خواند و خود را خدمتگزار او مي دانست.[5] به يقين اگر آن بانوي گرامي از امتيازات والايي بهره مند نبود هرگز آن معصومين با عظمت، او را اين چنين مدح نمي كردند و او را با واژه هاي، «بهترين» و «سيده» توصيف نمي كردند و هرگز حكيمه خاتون، اينهمه اسم گل را (ريحانه، سوسن و...) بر او نمي نهاد و او را به اين اسامي نمي خواند.
علاوه بر اين، بهترين دليل بر لياقت او و رعايت كردن آداب حمل و...، تولد آن حضرت (امام زمان) از اوست و هر كس امام زمان را با آنهمه درخشندگي ببيند و يا اوصاف او را بشنود مطمئن مي شود كه مادرش نيز اهل معرفت و رعايت آداب اسلامي بوده است. و اگر مادر آن امام چند صباحي مسيحي بوده است و سپس مسلمان شده است، مشكلي را ايجاد نمي كند زيرا در عصري كه مسيحي بوده است و اسلام برايش تبيين نشده بود به طور كامل به احكام مسيحيت اعتقاد داشت و عمل مي كرد و آن گاه كه اسلام بر او عرضه شد و در محضر امام بود تسليم ناب شد و مسلمان ناب بود. و مسيحي بودن در فرضي ضرر مي زند كه آييني كامل به نام اسلام باشد و عرضه شده باشد و شخص از روي عناد نپذيرد و از اينرو يهودي بودن مادر حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ و نيز تولد حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ از او قابل جمع است چرا كه در آن زمان دين اسلام عرضه نشده بود و پيامبر اسلام مبعوث نشده بود.
خلاصه سخن نرجس خاتون هنگامي كه مسيحي بوده است و اسلام بر او عرضه نشده بود مطيع محض آيين مسيحيت بود و از جميع جهات شايسته بود و چون اسلام بر او عرضه شد با جان دل پذيرفت و مسلمان خالص شد و اگر مسلماني ناب نبود آن همه معصومان از او مدح نمي كردند.
براي آگاهي بيشتر به تاريخ سياسي غيبت امام دوازدهم تأليف دكتر جاسم حسين مراجعه شود.
امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند:
براي ما دولتي است كه خداوند هر وقتي بخواهد آن را مي آورد، هر كس دوست دارد از اصحاب قائم (عج) باشد بايد منتظر باشد.

پي نوشت :
[1] . برخي از محققان مي نويسند امكان دارد نام اصلي او همان «نرجس» بوده باشد و اسامي ديگر به جز «صيقل» را بانوي او «حكيمه» دختر امام جواد ـ عليه السلام ـ به او داده باشد زيرا در آن زمان كنيزان را براي خوش آمدگويي به اسامي گوناگون مي خواندند و نرجس و ريحانه و سوسن همه اسامي گل ها هستند و صدوق نيز روايتي را نقل مي كند كه اين احتمال را تقويت مي كند.
درسنامه تاريخ عصر غيبت، آقائي، جباري، عاشوري و حكيمي، دفتر تحقيقات و تدوين كتب درسي مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ شريعت قم، ص 29.
[2] . ابراهيم اميني، دادگستر جهان، انتشارات شفق، چاپ قدس، ص 113-114.
[3] . كافي، ج 1، ص 323، به نقل از درسنامه تاريخ عصر غيبت، ص 29.
[4] . كمال الدين، ص 317، به نقل از درسنامه تاريخ عصر غيبت، ص 29.
[5] . مهدي پيشوايي، سيرة پيشوايان، مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چاپ سيزدهم. ص 66، درسنامه تاريخ عصر غيبت، ص 30.

 

منبع:

بحارالانوار، ج 52، ص 140

abas بازدید : 20 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

حکيمه خاتون گويد: امام عسکري(ع) فرمود: «فرزندم را نزد من آور! من سرورم را آوردم. امام فرمود: فرزندم! سخن بگوي! نوزاد پس از گواهي به يگانگي خداوند و درود بر پيامبراکرم(ص) و پدران بزرگوارشان آيات پنج و شش سوره ي قصص را تلاوت فرمود: (وَ نُريدُ أن نَمُنَّ عَلَي الَّذين استُضعِفُوا ...)، (و نُمَکَّنَ لَهُم فِي الأرضِ و نُرِي فرعونَ و هامانَ ...)

abas بازدید : 28 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

در مورد تاريخ تولّد امام مهدى (عج) چهار قول وجود دارد:
قول اوّل ـ اين قول كه معروف ترين و مستندترين قول است، تاريخ تولّد آن حضرت را نيمه ى شعبان سال 255 هـ. ق مى داند. ثقة الإسلام كلينى مى نويسد:
وُلد(عليه السلام) للنصف من شعبان سنةَ خمس و خمسين و مئتين):[1]امام مهدى(عليه السلام)در نيمه ى شعبان سال دويست و پنجاه و پنج هجرى قمرى متولد شده است.
علامه ى مجلسى در بحارالأنوار نيز همين تاريخ را ذكر مى كند.[2]
از شهيد اوّل (ره) نيز نقل شده است كه:
ولد(عليه السلام) بسّر مَنْ رأى يومَ الجمعة ليلا خامس عشر شعبان سنة خمس و خمسين و مأتين);[3] امام مهدى(عليه السلام) در سامرا، جمعه شب، هنگام در پانزدهم شعبان 255 هـ. ق به دنيا آمد.
ابن خلكان، يكى از علماى اهل سنّت نيز همين تاريخ را تاريخ ولادت امام مهدى(عليه السلام)مى داند.[4]
قول دوم ـ در برخى از مآخذ، تاريخ تولّد حضرت مهدى (عج) سال 256 هجرى ضبط شده است. كتاب كمال الدين[5] شيخ صدوق الغيبة[6]شيخ طوسى، از جمله ى اين منابع است.
قول سوم ـ ابو جعفر محمّد بن حرير بن رستم طبرى، تاريخ ولادت امام مهدى(عليه السلام) را سال 257 هـ ق دانسته است.[7]
قول چهارم ـ برخى، مانند على بن عيسى اربلى[8] و ابن اَبى الثلج بغدادى[9]، تاريخ ولادت امام مهدى (عج) را سال 258 هـ ق ذكر كرده اند.
همان گونه از شهيد اوّل نقل شد، مكان ولادت آن حضرت، شهر سامراء است[10] كه در نزديكى شهر بغداد قرار دارد. اين شهر، بعد از شهادت امام رضا(عليه السلام) در دوره ى حكومت معتصم عباسى بنا گرديد.

پی نوشت:
[1]. اصول كافى، ترجمه ى جواد مصطفوى، ج 2، ص 449، انتشارات علميه ى اسلاميه، تهران.
[2]. بحارالأنوار، ج 51، ص 2.
[3]. همان، ج 51، ص 28.
[4]. همان، ج 51، ص 24.
[5]. كمال الدين، صدوق، ص 432، انتشارات جامعه ى مدرسين، 1405 هـ ق، قم.
[6]. طوسى، الغيبة، ص 139 و 147.
[7]. دلائل الامامه، محمد بن جرير بن رستم طبرى، ص 271 و 272، منشورات رضى، چاپ سوم، قم.
[8]. كشف الغّمه، على بن عيسى اربلى، ج 3، ص 227، مكتبة بنى هاشمى، 1381، هـ ق، تبريز.
[9]. تاريخ الائمه، ابن ابى الثلج بغدادى، ص 15، مكتبة بصيرتى، قم.
[10]. بحارالأنوار، ج 51، ص 28.

abas بازدید : 33 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

اگر قرار بود که ما، شما و دیگران بدانیم که ایشان در کجا زندگی می کنند؟ نشانی دقیق منزلشان چیست؟ روزانه چه کارهایی را انجام می دهند و یا همسر و فرزندانشان کدامند؟ که دیگر «غیبت» نبود.
اما به طور کلی راجع به چگونگی غیبت و نحوه ی زندگی ایشان در این دوره باید توجه داشت که:
«یمشی فی الارض» - روی زمین زندگی می نماید؛
یعنی در آسمان ها، پشت کوه قاف، داخل چاه و یا ... زندگی نمی کنند. بلکه روی همین زمینی که دیگر انسان ها زندگی می کنند هستند.
«کاحدٍ من الناس» - مانند سایر انسان ها؛
یعنی اگر سؤال شد که چگونه زندگی می کنند؟ پاسخ این است که مثل سایر انسان ها. پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در زمان خود چگونه زندگی می کردند؟ امام زمان (عج) نیز همان گونه زندگی می نمایند. اگر آنها نیز مانند سایر انسان ها غذا می خوردند، می خوابیدند، بیمار می شدند، بهبود می یافتند، در صحنه های جهادی حاضر می شدند و ...، ایشان هم همین طور هستند.
«یرونه و لا یعرفونه» - می بینیدش، ولی نمی شناسیدش.
یعنی این طور نیست که هیچ کس ایشان را نبیند، بلکه می بینند، ولی نمی شناسند. مانند هزاران نفر که در روز می بینیم، اما چون نمی شناسیم، گمانمان بر آن است که اصلاً چنین کسی را ندیده ایم.
حال که معلوم شد زندگی ایشان مانند زندگی سایر آحاد بشر است، معلوم است که ازدواج هم می کنند و اولاد هم دارند.
ازدواج یکی از احکام کلّی شریعت اسلام ناب محمدی (ص) و سنّت پیامبر اکرم (ص) است و تا آنجا بر آن تأکید شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر کس سنت مرا نفی کند، از من نیست». بدیهی است که شخص امام معصوم (ع) که انسان کامل، مؤمن تمام و میزان اعمال امت و سایر انسان ها هستند، نه تنها بیش از هر کس دیگری، بلکه تماماً و عیناً به احکام الهی و سنت رسول (ص) عمل می نمایند.
مرحوم میرزای نوری در کتاب مشهور «النجم الثاقب» در این باره می نویسد:
«چگونه ترک خواهد فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل (انجام) آن و تهدید و تخویف که در ترکش آمده است. سزاوارترین امّت در اخذ به سنت پیامبر (ص)، امام هر عصر است. تا کنون کسی ترک آن (ازدواج) را از خصایل آن جناب نشمرده است»
سید بن طاووس نیز در جمال الاسبوع – ص 512، به این مطلب اشاره نموده و می نویسد:
«روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصر (عج) را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانه ی دریا حاکم و والی هستند و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّه ی صفات ابرار و اخیار هستند».
هم چنین در کتاب «النجم الثاقب – ص 225» از امام صادق علیه السلام روایت ذیل نقل شده است:
«گویا می بینم نزول قآئم (عج) را در مسجد سهله با اهل و عیالش.
و البته امام صادق (ع) تصریح نموده اند که «در غیبت کبری حتی فرزندانش از جایگاه او آگاه نخواهند بود، جز آنان که متصدی خدمتگزاری او هستند».
(کتاب غیبت – شیخ طوسی، ص 103)

abas بازدید : 23 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

دليل شيعه بر اينكه امام دوازدهم آن‌ها هنوز زنده است چيست؟ در حاليكه در همان سردابي كه مدعي‌اند غيبت صغري از آن‌جا شروع شده است از دنيا رفته است.

جواب اجمالي:

در پاسخ اين سؤال بيان مي‌شود كه: اصل مهدويت و انتظار مصلح جهاني مورد اتفاق تمام ملل و اديان و مذاهب مي‌باشد و هر ديني منتظر منجي مي‌باشد و دربارة حيات امام زمان ـ عجل‌الله تعالي‌فرجه الشريف ـ اين امر غير ممكن نمي‌باشد ، زيرا در قرآن صريحاً افرادي از اولياءالله ذكر شده‌اند كه داراي عمري طولاني بوده‌اند و اهل سنت هرگز در صحت اين روايات شك نمي‌كنند به علاوه روايات زيادي نيز دلالت بر وجود امام عصر ـ عجل الله تعلي فرجه الشريف ـ دارد.واب

 

جواب تفصيلي:

يكي از مسائلي كه جزئيات آن مورد اختلاف شيعه و اهل سنت است مسئله مهدويت مي‌باشد. اين مسئله داراي ابعاد مختلفي مي‌باشد. مسائل مورد بحث در مهدويت عبادتند از: 1) اصل مهدويت و انتظار ظهور امام زمان ـ عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف ـ  2) امامت امام زمان(عج) درسن پنج سالگي و طـول عـمر امام زمان 3) فلـسفة عقيده شيـعه به وجـود امـام زمان(عج).
مسئله اول نه تنها مورد اتفاق شيعه و اهل سنت مي‌باشد بلكه تمام ملل و فرق و اديان منتظر ظهور مصلحي كل مي‌باشند تا در آخر الزمان بر اين عالم حكومت كند و بشريت را از ظلم رهايي بخشد. در زبور داود در اين باره مي‌خوانيم كه: « ... اما منتظران خداوند وارث زمين خواهند بود هان بعد از اندكي شرير نخواهد بود...اما صالحان را خداوند تاييد مي‌كند... زيرا آنانكه از وي بركت يابند وارث زمين گردند.... و اما نسل شرير منقطع خواهد شد، صالحان وارث زمين خواهند بود و ... [1]».
در اين باب زبور داود از ظلم و ستم و شر، سخن به ميان آورده است و بيان شده كه شر و ستم از بين خواهد رفت و صالحان وارث زمين خواهند شد. قرآن مجيد نيز از اين واقعه از زبور خبر داده و فرموده است: «ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون»[2] . (ما در زبور نوشتيم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.)
در اناجيل اربعه نيز آمدن «پسر انسان» خبر داده شده است و به مردم دستور انتظار داده شده است[3].
دراسلام نيز بر اساس آيات و روايات نبوي مردم بايد به انتظار روزي باشند كه شخصي از اهل بيت پيامبر(ص) و از فرزندان فاطمه ظهور كند و بساط ظلم و ستم را برچيند و جهان را پر از عدل و داد نمايد.
اين عقيده در اسلام امري مسلم و غير قابل انكار مي‌باشد. تا جايي كه محي الدين عربي حنفي در فتوحات مكيه جلد 3 باب 366 تحت عنوان «وزراء المهدي ـ عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف ـ » بحث مفصلي را مطرح كرده و حتي شمائل حضرت را توضيح داده و به نام مبارك او اشاره مي‌كند.
ابن حجر در كتاب «الصواعق المحرمة» در شرح حال ائمه دوازده گانه به تفصيل سخن گفته و بابي به نام «الايات التي وردت في ذريه فاطمة ـ عليها سلام ـ » و «الايات التي وردت في فضائل اهل البيت» منعقد كرده است و در رابطه با حضرت مهدي ـ عجل‌الله تعالي فرجه‌الشريف ـ آيات زيادي را مطرح كرده است.
در سنن ابن داود كه يكي از كتب صحاح اهل سنت است بابي در اين رابطه به نام «كتاب المهدي» موجود است. در ساير كتب و صحاح اهل سنت روايات زيادي در اين باره ذكر شده است. در اين‌جا تنها به نقل سه روايت اكتفا مي‌كنيم و اهل تحقيق را به كتب مفصله ارجاع مي‌دهيم:
1ـ در روايات نبوي در بسياري از كتب اهل سنت آمده است كه: «لاتقوم الساعة حتي يلي رجل من اهل بيتي يواطؤ اسمه اسمي»[4]. (قيامت بر پا نمي‌شود مگر اين‌كه مردي از اهل بيت من كه نام او همانند نام من است (محمد است) زمام امور را در دست گيرد).
2ـ جابر بن سمره نقل مي‌كند كه : «قال النبي ـ صلي‌الله‌ عليه و آله ـ : يكون اثنا عشر اميراً كلهم من قريش»[5]. (بعد از من دوازده امير كه همگي از قريش مي‌باشند خواهند آمد).
3ـ رسول خدا ـ صلي‌الله‌ عليه و آله ـ فرمود كه: «المهدي من ولد فاطمه»[6].
اما مسئله دوم و سوم مورد اختلاف شيعه و اهل سنت قرار گرفته شده است. از اين دو مسئله، مسئله دوم بيشتر مورد نزاع و بحث قرار گرفته است. مسئلة دوم خود به دو بخش تقسيم مي‌شود.
الف: امامت حضرت مهدي(عج) در سن پنج سالگي ب: طول عمر آن حضرت.
چون شبهه در رابطه با طول عمر آن‌حضرت مي‌باشد در اين جا به طور اختصار به اين قسمت پرداخته مي‌شود.
در رابطه با اين مسئله ما از طريق قرآن و حقايق ديني سخن مي‌گوئيم، گر چه بر اهل فن پوشيده نمي‌باشد اگر چه اين مطلب كه امام زمان(عج) در سرداب از دنيا رفته است نياز به دليل و برهان است ولي از آن جا كه فرض بر اين است كه طرف سخن و صاحب شبهه كساني هستند كه قرآن را پذيرفته و به حقانيت آن معتقدند، مي‌گوئيم نبايد براي شما عمر طولاني يك ولي از اولياء خدا ماية تعجب باشد، زيرا قرآن كريم دربارة افراد گوناگون عمرهاي طولاني ذكر كرده است. در رابطه با حضرت نوح ـ عليه السلام ـ مي‌خوانيم كه او تنها قبل از طوفان 950 سال در بين قومش بوده و پس از طوفان هم مدتي زنده بوده است. «فلبث فيهم الف سنة الا خمسين عاماً[7]» تا جايي كه در تاريخ عمر حضرت نوح ـ عليه السلام ـ را 2500 سال هم گفته‌اند.
هم‌چنين در رابطه با حضرت مسيح ـ عليه السلام ـ وفتي يهوديان گفتند كه ما او را به دار آويخته‌ايم، قرآن كريم نظر آن‌ها را رد مي‌كند و مي‌فرمايد: «خداوند عيسي را به آسمان برده است» «و ما قتلوه يقيناً بل رفعه الله اليه[8]» (او يقيناً كشته نشده بلكه خدا او را به سوي خود بالا برده است). بنا براين طبق آيات فوق و روايات زيادي كه در اين باره از پيامبر اسلام ـ صلي‌الله‌ عليه و آله ـ وارد شده است حضرت نوح ـ عليه السلام ـ عمري طولاني داشته و حضرت مسيح نيز در حدود دو هزار سال است كه زنده است. پس چگونه نسبت به عمر امام زمان(عج) اين همه خدشه وارد مي‌شود و آن را بعيد فرض مي‌كنند؟ به علاوه در تاريخ معمّرين بسياري را نام برده‌اند كه هر يك با اين‌كه بعضي ولي خدا نبوده‌اند عمرهاي طولاني داشته‌اند. بالا تر از همه اين‌ها، ما كه خدا را قادر مطلق مي‌دانيم چه بعدي دارد كه روي مصالحي خداوند ولي خود را در مدتي طولاني حفظ نمايد و او را دور از دسترس ديگران و غايب از ديد مردم نگه بدارد و از اين طريق بندگان خود را آزمايش نمايد.
به هر حال مهم اين است كه از نظر قرآن كريم عمر طولاني براي يك انسان ممكن است و تعجب اين است كه كساني كه به آيات فوق عقيده دارند به طول عمر امام عصر(عج) به شدت اعتراض مي‌كنند و آن را منكر مي‌دانند در حالي كه وقتي چيزي ممكن شد، فرقي بين مصاديق آن نمي‌باشد.
عيسي مسيح ـ عليه السلام ـ زنده بماند يا مهدي موعود(عج) هر دو براي خدا ممكن است و مانعي ندارد.

«والسّلام»
«برای فرج و سلامتی حضرت مهدی (عج) صلوات.»

 

پی نوشت:
[1] . كتاب مقدس، كتاب مزامير داود، مزمور 37، آيه 9 به بعد.
[2] . سورة مباركه انبياء، آيه 105.
[3] . رجوع شود به: انجيل متي باب 24، آيات 40 و 45 ـ انجيل مقدس، باب 13، آيه 27 ـ انجيل لوقا، باب 13، آيات 37 تا 41 ـ انجيل يوحنا، باب 14 ـ آيه 30.
[4] . مسند احمد حنبل، ج1، ص 376، و سنن ابي داود، ج4، ص 106 و صحيح ترمذي، ج4، ص 505 و ... .
[5] . صحيخ نجاري، الجزء الرابع في كتاب الاحكام، ص 175، ط مصر، سنه 1355، و صحيح مسلم، كتاب الامارة، باب الناس تبع لقريش و الخلافه لقريش، ص 191، ج 2، چاپ مصر، سال 1348، صحيح ترمذي، ج 2، ص 45 و ... .
[6] . در بيشتر كتب اهل سنت از قبيل سنن ابي داود ج 4 و مستدرك حاكم جلد 4 در جاهاي مختلف ذكر شده است.ژ
[7] . عنكبوت آيه 14.
[8] . نساء آيه 158.

abas بازدید : 18 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

*نقشه ابليس براي تاخير ظهور؛
*به امام معرفت نداريم؛
*به امام محبت شايسته نداريم؛
*احساس اضطرار نمي كنيم؛
*از بركات ظهور بي خبريم؛
*نمي دانيم كه از مهمترين شرايط ظهور خواسته مردم است؛
*از غربت امام در غيبتش بي خبريم؛
*ما را از شمشير امام ترسانده اند؛
*از معارف اهل بيت عليهم السلام دور هستيم؛
*نمي دانيم دغدغه ي همه ي اهل بيت(ع) فرج مولا بوده و هست.
امام جواد(عليه السلام) مي فرمايند : ». برترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است «
 

نكاتي در رابطه با نقش دعا در تعجيل فرج :
1- تنها يكي از آثار دعا براي تعجيل فرج تسريع امر ظهور امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. اين دعا آثار و بركات فراواني همچون ازدياد نور امام در قلب، آمرزش گناهان، رنجش و وحشت شيطان، نزول نعمت، دفع بلاها، زايل شدن غم ها، طول عمر و بركت در آن، وسعت رزق، ورود به بهشت، ايمني از عذاب جهنم، نايل شدن به شفاعت اهل بيت(عليهم السلام)، محشور شدن در زمره ي  امان از تشنگي روز قيامت، ايمني از سختي حساب، ثواب هزار سال خدمت به پروردگار، ثواب نه هزار سال نماز و روزه و... دارد كه مولف مكيال المكارم به 110 فايده از آن اشاره نموده است.
2- دعا در فرارسيدن زمان ظهور، اثر قطعي دارد و ترك آن موجب تاخير در امر فرج خواهد شد و از دقت ( در حديث بني اسرائيل و ساير روايات استفاده مي شود كه امر ظهور بداپذير است و ممكن است با تضرع و دعاي مومنين و استجابت حق تعالي حتي برخي نشانه هاي حتمي (كه مقدمه يا مقارن ظهور قرار است به وقوع بپيوندند و شديد و سخت بوده و گرفتاري ها و ناگواري هايي در بردارند) بخشيده شده و محقق نشوند.
3- دعا براي تعجيل فرج امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نه تنها از محبت، عشق و علاقه دعا كننده به حضرت مهدي (عليه السلام) حكايت مي كند كه عملي انساني و كاملا وجداني است. عدالت طلبي، ظلم ستيزي و روحيه ي نوع دوستي ايجاب مي كند كه يك انسان مسلمان براي رهايي همه ي بشريت از عبوديت شيطان ها و ظلم ستمگران لحظه شماري كند و با دعا براي ظهور امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) براي تسريع و جلو افتادن اين امر تلاش كند.
4- برخي مي گويند: (هر وقت خدا بخواهد آقا مي آيد) و تلويحا نقش دعا درتعجيل فرج را كمرنگ مي شمرند. اين مطلب صحيح
است كه خداوند متعال بايد اذن قيام و فرج را صادر كند ولي بايد توجه داشت كه خداوند متعال خود نداي سر داده و تغيير سرنوشت هر قومي را منوط به تغيير آن قوم دانسته و نيز امام «ادعوني استجب لكم» عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و اجداد طاهرينش خود شيعيان را به دعا براي تعجيل فرج توصيه كرده اند كه نشان مي دهد اگر اشتياق ما به اوج برسد خداوند نيزوعده ي خود را محقق خواهد ساخت. آري اگر تقاضا زياد شود خداوند نيز حجت خود را عرضه خواهد كرد.
5- برخي نيز مي گويند ما گنه كاريم، آلوده ايم، لياقت نداريم براي امام عصر (عجل الله تعالي فرجه (الشريف) دعا كنيم. لقمه ها اشكال دارد! اينگونه مطالب از ترفندهاي شيطان براي بازداشتن ما از دعا براي فرج به حساب مي آيد. دعا براي امام، ما را به امام نزديك مي كند. به علاوه امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تنها امام نيكوكاران نيست، بر گنه كاران نيز حجت است و از آنان دستگيري مي كند. امام همچون خورشيد برهمگان مي تابد و به صنف خاصي تعلق ندارد. در انحصار ملت و نژاد خاصي نيز نيست.
امام متعلق به تمام بشريت است. نه تنها امام انسان ها كه امام جن و ملائك نيز هست. نه تنها امام اهل زمين كه امام اهل آسمان ها نيز هست. اگر بنا بود دعاي گنه كاران مستجاب نشود و آن ها از درگاه رحمت اللهي مايوس شوند، خداوند باب توبه را پيش روي بندگان خويش نمي گشود. اينگونه افراد ابتدا مي توانند توبه كنند و بعد براي فرج دعا كنند. مگر قرآن نمي فرمايد كه حسنات سيئات را از بين مي برد؟ آيا حسنه اي بالاتر از دعا براي فرج مي توان سراغ داشت؟! گاه انسان براي رفع نيازها و گرفتاري هاي خود به درگاه خدا دعا مي كند. اين دعا و نيايش اگر با دقت شديد و مراقبت بسيار صورت گيرد و شرايط و ظوابط آن رعايت گردد ممكن است به اجابت برسد يا اجابت آن به تاخير بيفتد و يا اصلا مستجاب نشود. اما دعا براي حضرت مهدي (عليه السلام) به يقين مستجاب است زيرا ايشان به شدت مورد محبت پروردگار مي باشند تا آنجا كه خداوند پيامبرش را نيز به دوستي او سفارش مي كند. نيايش در باره ي چنين عزيزي هرچند از دهان آلوده و زبان گنه كاري درآيد به بركت آن حضرت مستجاب مي شود. از طرف ديگر چون اين دعا خود نوعي عرض ادب و تحيت نسبت به ايشان است پس به مصداق آيه ي شريفه ي قرآن كه فرمود : وجود مقدس امام زمان (عجل ». چون شما را درودي گفتند پس در پاسخ درودي نيكوتر يا همانند آن گوييد « الله تعالي فرجه الشريف) نيز براي دعا كننده دعا خواهند كرد و البته دعاي اين بزرگوار به سبب پاكي ذات و بزرگي مقام حضرتش بي شك اجابت مي شود. بنابراين كسي كه دعا بر ولي عصر(عليه السلام) را بر درخواست حاجات شخصي خويش مقدم مي دارد نه فقط زيان نديده بلكه يك امر احتمالي را با عطاي حتمي مبادله نموده است و تازه پاداش اداي حق و انجام وظيفه نسبت به مولاي غريب و غايب خويش را نيز از خداي بخشنده خواهد گرفت.
6- وقتي بحث از ظهور به ميان مي آيد برخي مي گويند : (امام زمان عليه السلام به اين زودي ها نمي آيد! اينگونه اظهار نظرها خلاف روايات متعددي است كه به ما امر مي كند هر صبح و هر شام منتظر فرج باشيم و تاكيد مي كند كه ظهور به ظهور ناگهاني و زماني كه
مردم گمان نمي برند صورت خواهد پذيرفت. محبت و علاقه به امام نيز اقتضا دارد كه ما ظهور را دير نپنداريم زيرا غيبت دوران تنهايي، دل شكستگي و غصب حق امام است. آيا اگر فردي از عزيزان ما به زندان افتاده باشد يا به سفر رفته و بازنگشته باشد تحمل آن را داريم كه كسي بگويد : ( بي خود منتظر نباشيد، به اين زودي ها نخواهد آمد!) به علاوه در روايات از فال بد زدن نهي شده است و در عوض بر توكل و گمان نيكو داشتن به خداوند تبارك و تعالي تاكيد شده است. حال در ظهورحضرت مهدي(عليه السلام) كه بزرگترين اتفاق و زيباترين پديده ي عالم است،سزاوار است فال نيكو بزنيم يا فال بد؟!!
7- برخي نيز مي گويند : (تا ما درست نشويم آقا نمي آيد) اگر معناي اين حرف اين باشد كه ما بايد خود و جامعه ي خويش را اصلاح
و به ظهور كمك كنيم مطلب درستي است ولي اگر نااميد شويم و بگوييم تا زماني كه اوضاع به همين منوال است آقا نمي آيد، حرف درستي نيست زيرا اولا امام در زمان نااميدي مردمان مي آيد. دوم آن كه ايشان نيز براي اصلاح مي آيد و زمين را پراز عدل و داد مي كند، آن هنگام كه از ظلم، ظلمت و ستم آكنده شده است. سوم آن كه ما تحت هيچ شرايطي نبايد از ظهور نا اميد باشيم. هر لحظه ممكن است فرج فرابرسد.
8- به يقين هركس كه امروز براي تعجيل در ظهور حضرت مهدي(عليه السلام) دعا مي كند و در راه تحقق (اين هدف گام بر مي دارد؛ در ثواب و فضيلت هر حقي كه پس از ظهور اقامه خواهد شد، هر فسادي كه از روي زمين برچيده مي شود، هر گناه و معصيتي كه ترك مي گردد، هر حكمي از احكام اسلام كه بيان و اجرا مي گردد، هر حقي كه بر پا مي شود و... سهيم و شريك خواهد بود.گفتيم كه دعا زمان ظهور را نزديك مي كند. تصور كنيد حتي اگر پنج دقيقه ظهور زودتر انجام شود از چه تعداد گناه، معصيت، ظلم، خون ريزي،
ستم وجنايت جلوگيري خواهد شد؟ و اگر كسي بتواند با اعمال و دعاي خويش در جلو افتادن زمان ظهور موثر باشد به چه توفيق بزرگي دست يافته است!!
9- كسي كه براي ظهور دعا مي كند در حقيقت از اوضاع و احوال عالم و غيبت امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ناراضي است و اين خود نوعي برائت جستن از تمامي كساني است كه با سوء استفاده از نبود قدرت و حكومت ظاهري عالم در دست ولي خدا به ظلم و ستم مشغولند. آري انتظار يعني نفي وضع موجود و به دنبال تحقق وضع مطلوب بودن. اگر به فرض ما براي فرج امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) دعا كرديم و توفيق درك ظهور را پيدا نكرديم هرگز چيزي از دست نداده ايم. طبق روايات براي كسي كه جهت تعجيل در امر فرج زياد دعا مي كند فرج حاصل مي شود و او همانند كسي است كه در راه خدا در خون خويش غلتيده است و با ظهور آن حضرت از اهل رجعت خواهد بود.

abas بازدید : 16 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

دعا محبوب ترين اعمال نزد خداوند، برترين عبادت، علت روشنايي آسمان ها و زمين، كليد تمام رحمت ها و... است. ما معمولا در حوائج فردي خويش بر دعا اصرار مي ورزيم و تا استجابت كامل آن، دست از طلب بر نمي داريم؛ ولي به امر مهم دعا براي تعجيل ظهور امام زمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) آنگونه كه شايسته است اهتمام نمي ورزيم. غافل از اين كه اين دعا زيباترين آرزو و بهترين دعاهاست؛ زيرا خير و سعادت دنيا و آخرت ما و همه ي انسان ها و نيز گشايش در امور مادي و معنوي جهانيان وابسته به امر ظهور امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. آن حضرت در توقيع شريف خطاب به شيخ مفيد مي فرمايند: (اگر شيعيان ما با دل هاي متحد و يكپارجه بر وفاي به عهد و پيمان خويش اجتماع مي كردند ملاقات ما با آنها به تاخير نمي افتاد و سعادت ديدار و مشاهده ي با معرفت براي آن ها به زودي حاصل مي شد و زودتر از اين به ديدار ما نايل مي شدند.)

امام صادق (عليه السلام) درباره نقش دعا در تعجيل فرج فرمودند: (وقتي عذاب و سختي بر بني اسرائيل طولاني شد، چهل روز به درگاه خدا گريه و ناله كردند. خداوند متعال به موسي و هارون وحي فرمود كه آن ها را از دست فرعون نجات دهند و اين در حالي بود كه از چهارصد سال عذاب صدوهفتاد سال باقي مانده بود و خداوند به واسطه ي دعاي بني اسرائيل از آن صدوهفتاد سال
صرف نظر نمود.)
مولف كتاب مكيال المكارم با استناد به اين روايت مي گويد: وقت ظهور امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) از امور بدايه است كه امكان پس و پيش افتادنش هست يعني مي توان با دعا نمودن فرج و ظهور امام عصر(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را جلو انداخت و تشويق ائمه ي اطهار به دعا نمودن براي تعجيل ظهور بيانگر آن است كه حصول فرج داراي يك زمان صددرصد تعيين شده و غير قابل تغيير نيست و اگر مردم به مسئله غيبت امام زمانشان و طولاني شدن اين امر بي توجهي نكرده و همگي دعا نمايند، اميد است كه خداوند هرچه زودتر طومار غيبت را در هم پيچيده و آن بزرگوار را ظاهر نمايد. همچنان كه در زمان حضرت ادريس(عليه السلام) وقتي آن حضرت مورد حمله ي حكومت طغيانگر زمان خويش قرار گرفت از ميان مردم غايب شد؛ دردوران غيبتش مردم تصميم به توبه در مقابل خداوند را گرفتند و اين بازگشت و پشيماني واقعي باعث شد كه خداوند دوران غيبت او را پايان بخشد. حضرت ادريس (عليه السلام) ظاهر شد و حاكم ستمگر در برابر او به ذلت و خواري افتاد.

از امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نقل شده كه فرمودند: (شيعيان ما به اندازه ي آب خوردني ما را نمي خواهند، اگر بخواهند دعا مي كنند و فرج ما مي رسد.)

abas بازدید : 12 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

یادمان باشد اگر حال خوشی پیدا شد ، جز برای فرج یار دعایی نکنیم !
.
.
جمله جمله نه ! واژه واژه تو را
ای سفر کرده گفتگو کردیم
کوچه کوچه نه ! خانه خانه تو را
سالیانی ست جستجو کردیم
سوره سوره نه ! آیه آیه تو را
در مناجات آرزو کردیم
جمعه جمعه نه ! لحظه لحظه تو را
ندبه کردیم و های و هو کردیم …
.
.
صبرم از کاسه دگر لبریز است
اگر این جمعه “نیاید” چه کنم ؟
آنقدر من خجل از کار خودم
اگر این جمعه “بیاید” چه کنم ؟
.
.
روزی هزار بار دلت را شکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هربار این منم که در خانه بسته ام
.
.
یا سر نهم به خاک درش یا دهم به باد
رفتم به کوی یار ببینم چه می شود …
.
.
بیا دوباره پاک کن ز جاده ها غبار را
به عاشقان نوید ده رسیدن بهار را
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن ز دل حدیث انتظار را
.
.
یک روز می افتد ؛ آن اتفاق خوب را می گویم …
من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛ هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه …

.
.
کسی نیامده جز او سر قرار خودش
نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش
.
.
چه بگویم ؟
خودم هم خسته شدم …
شاید همه حرفهای من در این واژه خلاصه شود : “بیــــــــــا”
.
.
یک دم وصلت ز عمر جاودانم خوشتر است
بی وصال دوست ، عمر جاودانی گو مباش
.
.
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد
بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب
که روزگار بسی فتنه زیر سر دارد
بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد
بخوان دعای فرج را به یاد خیمه ی سبزی
که آخرین گل سرخ از همه خبر دارد
.
.
تا کی به شکل خاطره ای گم ببینمت ؟
در عطر سیب و مزه گندم ببینمت ؟
من آن همیشه چشم به راهم به من بگو
یک جمعه در هزاره چندم ببینمت ؟
.
.
میخواهم خستگی ام را در مهربانیت از یاد ببرم ؛ زودتر بیا …
.
.
برای من بیا امشب دعا کن
مرا از بند این دنیا رها کن
بیا و یک نظر بر من بیافکن
سپس من را به دردت مبتلا کن
.
.
خوشا بحال آنان که در کلاس انتظار حتی یک جمعه هم غیبت ندارند …
.
.
از فکر گناه پاک بودن عشق است
از هجر تو سینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیر قدم تو خاک بودن عشق است
.
.
روزهای هفته را هم که گم کرده باشی ، عصرهای جمعه را از غم و غربتش تشخیص خواهی داد …
.
.
این دل اگر کم است بگو سر بیاورم
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم
خیلی خلاصه عرض کنم دوست دارمت
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم
.
.
غمی سنگین دلم را می فشارد
به روی سینه ام پا می گذارد
نداریم و نداریم و نداریم
کسی را که نشانی از تو آرد
.
.
بیا بیا که سوختیم ز هجر روی ماه تو
تمام عمر دوختیم دو چشم خود به راه تو
.
.
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را ؟
کی بوده ای نهفته که پیدا کنم تو را ؟
.
.
بیا که صبر برایم چه خوب معنا شد
در انتظار ظهورت دلم شکیبا شد
تمام دفتر عمرم سیاه شد اما
امید دیدن رویت دوباره پیدا شد
.
.
ای آنکه بود طالب دیدار تو چشمم
از هجر تو گردیده گهربار تو چشمم
با رشته کلافی سر بازار محبت
بنشستم و گردیده خریدار تو چشمم
تا آنکه بچیند گلی از گلشن رویت
باشد نگران بر سر بازار تو چشمم
ای یوسف زهرا به گدایت نظری کن
دارد طمع از چشمه ایثار تو چشمم
تا کی به تمنای تو ای مهدی موعود
گریان شود از طعنه اغیار تو چشمم
چشمم شده بیمار ، نما گوشه چشمی
درمان کند آن نرگس بیمار تو چشمم
.
.
تویی که در نفست می وزد شمیم بهار
بیا به کوچه ما ، عطر نرگسانه بیار
تو جاودانه تر از حس آفتاب و درخت
تو عاشقانه تر از شوق آب و شالیزار
برای از تو سرودن بهانه لازم نیست
حکایت نفس است و حلاوت تکرار
چه عطری از تو در آفاق من پراکنده ست
که شعر مست شده ، واژه را نمانده قرار
چقدر شعر من از واژه “تو” لبریز است
چقدر ذوق من از انتظار تو سرشار
چقدر بی تو نفس می‌کشم ؛ دریغ از من
چقدر خسته ام از این هوای تیره و تار
چه میشود که بیایی ؟ چقدر رویایی است
در این سیاه زمستان ، طلوع صبح بهار
.
.
بیا که با تو قامت عشق تا نمی شود
لب غنچه بی تو به خنده وا نمی شود
همه شب در هجر رخت مویه کنان
این بغض جز به دیدار تو وا نمی شود
همه دلهای شکسته را تو مرهمی
بیا که این درد بی تو دوا نمی شود
عالمی چشم براه منتقم عادلند
این محکمه بی تو بر پا نمی شود
ساغر هستی را تویی آخرین قدح
بی تو هیچ عیشی مهیا نمی شود
صفای دل با صفایان ز توست
دلی بی یاد تو مصفا نمی شود
بقای عالم ز عطر گل نرگس است
بی دیدن این رخ ، دیده بینا نمی شود
چشم ما لایق فیض شرفیابی نیست
ورنه حجت حق بدین آشکارا نمی شود
این جمله را بر عرش برین نگاشته اند
“هر یوسفی یوسف زهرا نمی شود”

abas بازدید : 14 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

در روايات اسلامي مقام و منزلت والايي براي منتظران موعود آمده است که گاه انسان را به تعجب وا مي دارد . چگونه ممکن است عملي در ظاهر ساده از چنين فضيلتي برخوردار باشد . توجه به فلسفه انتظار و وظايفي که براي منتظران واقعي آن حضرت بر شمرده شده ، پاسخ اين سوال را روشن
 مي سازد :

1-  از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است که فرمودند :  برترين عبادتها انتظار فرج است .

2-  همچنين رسول اکرم فرمودند :  برترين جهاد امت من انتظار فرج است .

3- شيخ صدوق  از اميرالمؤمنين (عليه السلام ) نقل مي کند که آن حضرت فرمودند :

 منتظر فرج باشيد و از رحمت خداوند نا اميد نشويد ؛ بدرستي که خوشايند ترين اعمال نزد خداوند صاحب عزت و جلال ، انتظار فرج است .

4- درکتاب خصال از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده که آن حضرت به نقل از
پدران بزرگوارشان فرمود :  منتظر امر ما ، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتيده باشد .

5- در کمال الدين به نقل از امام صادق ( عليه السلام ) روايت ديگري در فضيلت انتظار به اين شرح وارد شده است : خوشا به حال شيعيان قائم ما که در زمان غيبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او ؛ آنان اولياء خدا هستند ، همانها که نه ترسي برايشان هست و نه اندوهگين مي شوند .

     با روايات ياد شده ممکن است اين پرسش مطرح شود که چرا انتظار ، از اين فضيلت برجسته برخوردار است ؟ براي رسيدن به يک پاسخ مناسب ، چند نکته اساسي را بايد مورد توجه قرار داد :

1- انتظار حلقه ارتباط شيعه با امام معصوم : همان طور که مي دانيد " ولايت " و " امامت"  مکمل يک ديگر و رکن اساسي مکتب تشيع است . اعتقاد به وجود حجت خدا و امام معصوم در هر عصر و زمان از مهمترين نقاط تمايز اين مکتب از ساير مکتبهاست . از ديدگاه شيعه پذيرش ولايت معصومين و به طور کلي تسليم در برابر امام و حجت عصر ، سرآمد همه فضيلتها و شرط قبولي همه اعمال عبادي است . البته انتظار به معناي درست آن ، يعني اميد به ظهور و قيام عدالت گستر دوازدهمين امام معصوم از خاندان پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله ) ،که در حال حاضر حجت خدا ، واسطه فيض الهي ، زنده وشاهد و ناظر اعمال شيعيان خود و فرياد رس آنها در گرفتاريها و نا ملايمات است .

2- معيار ارزش انسانها : آرزوها و آمال انسانها معيار خوبي براي سنجش رشد کمال و تعالي آنهاست ، تا آنجا که برخي مي گويند : بگو چه آرزوئي داري تا بگويم کيستي ؟ آرزوهاي متعالي و ارزشمند نشان از کمال روح و رشد شخصيت انسانها و بلنداي همت آنان دارد . به عکس ، آرزوهاي حقير و
 بي اهميت حکايت از بي همتي و عدم رشد افراد مي کند . امام علي (ع) در همين زمينه مي فرمايند :  ارزش مرد به اندازه همت اوست . پس از اين مقدمه مي توان گفت چون انسان منتظر ، برترين و
 ارزشمند ترين آرزوها را داراست ، به طور طبيعي از بهترين و والاترين ارزشها نيز برخوردار است . آرزوي نهائي انسان منتظر ، حاکميت دين خدا و مکتب اهل بيت در سراسر دنيا ، استقرار حکومت صالحان و مستضعفان در تمام جهان ، کوتاه شدن دست ظالمان و مستکبران ، برقراري نظام قسط و عدل بر پهنه زمين و گسترش امنيت و رفاه در اين کره خاکي است .

3-  عامل پويايي فرد و جامعه : انتظار نقش مهمي در سازندگي و پويايي فرد و جامعه در زمان غيبت دارد و اگر انسان منتظر به وظايفي که براي او در نظرگرفته شده عمل کند ، به الگوي مطلوب انسان مومن دست يافته و به جايگاه و مرتبه والائي خواهد رسيد . به عبارت ديگر انسان منتظر با رعايت همه شرايط انتظار ، به همان شأن و منزلتي که مورد نظر دين اسلام است و به بالاترين نقطه کمال نائل خواهد شد. ( برگرفته از ماهنامه موعود ، شماره 28)

چرا «احب الاعمال الي الله انتظار الفرج» ؟

     دليل برتري انتظار فرج نسبت به ديگر اعمال، عدالت خواهى و حقيقت‏جويى است كه در فطرت
 انسان ها نهاده شده است، زيرا آن حضرت با ظهور خويش، حق را احيا و عدالت را در جامعه حاكم خواهد ساخت. دعا براى تعجيل در ظهور ايشان، رسيدن به آرزوهايي است كه بشر تشنه رسيدن به آن بوده است.

     انتظار اعتقادى است در گرو عمل، عمل كردن به آنچه كه فرهنگ انتظار ايجاب مى‏كند.
رسول اكرم(ص) مى‏فرمايد: افضل اعمال امتى، انتظار الفرج؛ برترين عملها، انتظار فرج است. (مجمع البحرين فخر الدين طريحى، مقدمه و تصحيح آيت‏الله شهاب الدين مرعشى نجفى(ره) ص 57)
بنابراين انتظار را مي توان از دشوارترين تكاليف شرعى محسوب کرد. كشف ويژگى " انتظار" هضم چرايى عظمت پاداش منتظران را آسان‏تر مى‏كند. امام على(ع) مى‏فرمايد: المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيل الله ، منتظر امر ما بسان كسى است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد.
 (بحارالانوار، ج 52 ، ص 123)

     جوهر اصلى انتظار، آمادگي است و وظيفه منتظران، در سر داشتن و آماده بودن براي قيام و ظهور مهدى(عج) است . اين آمادگى به چه صورت بايد باشد ؟

1ـ آراسته شدن به عدالت و تقوا : فرد منتظر بايد به زيور عدالت، تقوا و پارسايى مجهز باشد ، پيرو واقعى و صديق حضرت ولى عصر(عج) كسى است كه رفتار و مكتب را الگوى عملى خود قرار دهد.
 رسول خدا(ص) در توصيف اوج مجاهدت و دين داري منتظران مهدى مى‏فرمايد: لاحدهم اشدّ بقية على دينه من خرط القتاد فى الليلة الظلماء، او كالقابص على جمر الغضا، اولئك مصابيح الدجى؛ ... هريك از ايشان بيش از كسى كه بر زجر پوست كندن درخت خاردار با دست خالى در شب تاريك يا نگاهدارى آتش سوزان چوب درخت در كف دست صبر مى‏كند در ديندارى خود استقامت و پايدارى مى‏ورزد، به راستى كه آنان چراغ هدايت در شب‏هاى ظلمانى‏اند.(بحارالانوار، ج 52 ،ص 124)
اگر فردى بتواند با اجتناب از معاصى ، ملكه عدالت را در خود بپروراند و با حفظ تعادل در ميان قواى نفسانى خود، اركان حيات اخلاقى را در وجود خود نهادينه سازد، آنگاه مى‏تواند در عصر ظهور كه عصر استقرار عدل است، خود رابا شرايط جديد هماهنگ سازد.

2ـ آراسته شدن به بردبارى: فرد منتظر بايد صبور و با استقامت باشد : زيرا با توجه به گزارش تاريخى از عصر ظهور (اكمال الدين، ج 1، ب 23، حديث 1، الارشاد مفيد، ص 318 و الاحتجاج الطبرسى، ج 2، ص 318). در دوران ظهور فشار زايد الوصفى بر منتظران مخلص و صديق مهدى موعود وارد مى‏شود، كه مقاومت و پايدارى در چنين شرايطى به توان بالاى روحى نيازمند است. منتظران بايد باتلاش بيشتر به درجات بالاى صبر نايل آيند.


3ـ تلاش در جهت اصلاح جامعه : فرد منتظر بايد به سهم خود در راه اصلاح جامعه و استقرار عدالت و رفع ظلم و ستم بكوشد، آن كه منتظر مصلح جهانى است، خود نيز بايد صالح باشد، امر به معروف و نهى از منكر کند. منتظر مهدى(عج) در برابر فساد و ستم حكومت‏هاى جور بى تفاوت نيست و مؤيد آنان نيز نمى‏باشد . پيامبر اكرم(ص) در خصوص وظايف منتظران مهدى مى‏فرمايد:

طوبى لمن ادرك قائم اهل بيتى و هو مقتد به قبل قيامه، يتولى وليه و يتبرأ من عدوه و يتولى الائمة الهادية من قبله، اولئك رفقائى و ذوو ودّى و مودّتى و اكرم امتى علىّ ؛ خوشا به حال كسى كه به حضور قائم برسد و حال آنكه پيش از قيام او نيز پيرو او باشد، آنكه با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و مخالف است و با رهبران و پيشوايان هدايتگر پيش از او نيز دوست است، اينان همنشين و دوستان من وگرامى‏ترين امت در نزد من هستند. (بحارالانوار، ج 52، ص 130)
     انتظار فرج در واقع، انتظار حكومت جهانى اسلام است، انتظار تشكيل حكومت توحيدى در سطح جامعه است، انتظار تحقق عدالت است، انتظار وراثت زمين و دولت مؤمنان و موحدان است. بنابراين
 " انتظار" نه به معناى " نشستن و دعا كردن " است، " انتظار" يعنى " برخاستن و دعا كردن "، يعنى بكوشيم هر چه بهتر دين اسلام را به عنوان يك دين توحيدى فراگير بشناسيم، بفهميم و خود و جامعه را بر اساس آن پيش ببريم ، اين همان زمينه‏سازى براى ظهور حضرت مهدى (عج) است.
آثار و نتايج قابل مشاهده در انسان منتظر آمادگي او براي ظهور است و اين آمادگي ميسر نمي شود مگر از طريق نزديكي، سنخيت و همانند سازي شخصيت و ترتيب دادن زندگي خود آن طور كه مورد رضاي آن حضرت(عج) باشد. به طور كلى هر انسان داراى سه مرتبه وجودى است : افكار، صفات و اعمال و هيچ انسانى از اين قاعده مستثنى نيست ، حتى ائمه معصومين (ع) .

      ارتباط و نزديكى به هر انسان نيز تنها از همين طريق ممكن است يعنى اگر كسى بخواهد به انسان ديگرى نزديك شود، چاره‏اى ندارد جز اين كه بكوشد ابتدا افكار، باورهاي آن شخص را بشناسد نمايد و خود را از جهت فكرى با آن شخص هماهنگ نمايد و سپس بكوشد كه از جهت صفات و كمالات اخلاقى ميان خود و آن شخص محبوب همانندسازى نمايد. ما به عنوان شيعه و پيرو اهل بيت عصمت و طهارت (ع) وظيفه داريم ابتدا كيفيت اعتقاد، باورها، صفات، كمالات، نوع منش معصومين را بشناسيم و در مرتبه بعد بكوشيم زندگى، باورها و اعمال خود را به ايشان نزديك نماييم تا از اين طريق شيعه و پيرو واقعى آنها باشيم .

     مقصود از انتظار فرج، اميد ودلبستگى به مهدى (عج) است. بنابراين انتظار فرج ، مقصود دين وبه تعبير شهيد مطهرى، انتظارى سازنده و نگه‏دارنده، تعهدآور و تحرك‏بخش است، به گونه‏اى كه خود نوعى عبادت و حق‏پرستى است.

شايسته است منتظر واقعى مهدى(عج) چندين خصوصيت را دارا باشد:

1- عمل به تكاليف دينى و احکام الهي

2- محزون بودن به علت محروم بودن از زيارت آن وجود مبارك

3-  خواندن دعاي عهد براى تقويت ارتباط با امام (ع)

4- جلوه گر شدن انتظار فرج آن حضرت در ظاهر و باطن  

     انتظار فرج در حقيقت ، خود فرج است زيرا كسى كه منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسيس حكومت عدل گستر اوست ، زندگى خود را بر اساس عدل و داد استوار مى‏سازد و او انسانى است كه حضور و غيبت امام در نحوه رفتار و سير و سلوكش تفاوتى ندارد وپيش از تشكيل حكومت عدل او سعي مي کند چنين حكومتى را در زندگى خود پايدار کند. انتظار فرج تعهدآفرين و مسؤوليت‏ساز است و با بى‏تفاوتى و بى‏اعتنايى به سرنوشت بشر و حقيقت و فضليت منافات دارد.

به طور خلاصه انتظار فرج يعنى:

الف) ايمان به امامت و رهبرى الهى و معرفت امام معصوم و عادل

ب) عشق به عدالت وارزش‏هاى انسانى

ج) اميدواري به آينده‏اى روشن

د) تلاش براى برقرارى حكومتى عدل گستر

   ه) تقويت روحيه تعهد و مسؤوليت‏پذيري

   و) رعايت موازين و قوانين دينى و اخلاقى.

درباره ما
Profile Pic
تنهابرای فرج امام زمان (عج) و دیگر هیچ.. باتشکر از حضورتان پذیرای نظرات خوب شماییم یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست. سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران می خواهم از جور زمانه بگویم ، می خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته ام. آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان: مولای من می دانی چند سال است انتظار می کشم. از وقتی سخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را می کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده. ... .
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    به نظر شما وب سایت چگونه است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 95
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 44
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 56
  • بازدید ماه : 71
  • بازدید سال : 398
  • بازدید کلی : 5,964
  • کدهای اختصاصی

    اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

    سایت خدماتی بیست تولز

    کد دعای فرج آقا امام زمان ( عج )
  • ابزار جدول لیگ فوتبال

  • فال انبیاء

    
  • انجمن

  • استخاره آنلاین با قرآن کریم
    
    کد ذکر ایام هفته
    داستان روزانه
    داستان کوتاه روزانه

    سرکان در انتظار فرج(عج)

    وبلاگ-کد لوگو و بنر
    43623959974525752657.gif 48476894224911386688.gif